شعرناب

دلنوشته خاص

سلام بعد از مدتی با یه دلنوشته خاصاومدم
یادمه از ۵ سالگی ارادت خاصی به امام رضا پیدا کرده بودمبعد از اون هرروز و هرسال دلتنگ و مشتاق به اینکه سال دیگه میام مشهد پیش امام رضامم قسمت نشد ۱۶ سال انتظار ،صبر ،دلتنگی ، هیچ وقت ناامید نمیشدم میگفتم بلاخره منم راهی مشهدمیشم تا اینکه یه بار خیلی دلم شکست موقع اذان بود من حرم را می دیدم احساسی که قابل توصیف نیست با خود میگفتم اگر امسال نشد بیام مشهد بگذار عید سال دیگه مشهد باشم یک ماه گذشت شنیدم پرچم امام رضا را میارن شهرمون خوشحال شدم رفتم و خودش یه نشانی برام فرستاد این نشانی شد که عید امسال بیام مشهد اصلن باورم نمیشد بعد این همه انتظار و دوری بلاخره اقا منو مهمان خودش کرد. ۳ ماه پیش اما دلم و قلبم را جا گذاشتم و هرروز دلتنگ یه شب باز احساس میکردم حرمو میبنم .
که باز قسمت شد راهی مشهد بشم .
میگن اگر در یه مکان مقدسی چیزی گم کرده باشی خیلی زود طلبیده میشی
اقا من دلمو تو حرم شما جاگذاشتم❤
خوشم من با طب عشقت ❤
طبیب امد جوابش کن❤
حبیبم چشم بیمار تو بس باشد طبیب من ❤
شهریور ۱۴۰۲


1