شعرناب

☄️ stonebreaker☄️

Stonebreaker
A very strict officer was talking to some new soldiers whom he had to train. He had never seen them before, so he began: My name is Stone, and I’m even harder than stone, so do what I tell you or there’ll be trouble. Don’t try any tricks with me, and then we’ll get on well together.
Then he went to each soldier one after the other and asked him his name. Speak loudly so that everyone can hear you clearly, he said. and don’t forget to call me “sir”.
Each soldier told him his name, until he came to the last one. This man remained silent, and so Captain Stone shouted at him, When I ask you a question, answer it! I’ll ask you again: what’s your name, soldier?
The soldier was very unhappy, but at last he replied. My name’s Stonebreaker, sir, he said nervously.
ترجمه:
سنگ شکن
یک افسر خیلی سختگیر با تعدادی از سربازها که برای تعلیم آمده بودند، صحبت می کرد. او هرگز آنها را ندیده بود. پس شروع به صحبت کرد و گفت: اسم من استون (سنگ) است، من حتی از سنگ هم سخت تر هستم، پس هرچه می گویم انجام دهید وگرنه مشکل ایجاد می شود. سعی نکنید با من شوخی کنید. در این صورت است که با هم خوب کنار می آییم.
بعد یکی پس از دیگری سراغ سربازان رفت و نام آنها را پرسید. او به هر یک از آنها می گفت بلند صحبت کن، طوری که هر کس حرف های شما را واضح بشنود و فراموش نکن که به من بگویی قربان.
هر سرباز نامش را به او گفت، تا اینکه او نزد آخرین نفر آمد. مرد ساکت ماند و بنابراین کاپیتان استون بر سر او فریاد زد: وقتی از تو سوال می کنم به آن جواب بده. دوباره می پرسم سرباز اسمت چیست؟
سرباز خیلی ناراحت شد. اما بالاخره مضطرابانه جواب داد: قربان اسم من سنگ شکن است.
✍️م.مدهوش🌸


2