شعرناب

الهی پیر بشی

بعضی دعا ها انگار ناسزاست اما وقتی زمان می گذرد تازه پی به عمق معنای آن می بریم بعد میشه دعای ما برای عزیزانمون. مثل همین که تا کاری برای یک آدم مسن انجام میدی میگه پیر شی ... اما فکر می کنم کاملش اینه . به دوران پختگی و دانش برسی اما پیر بشی و
نادان بمانی بهتره تو اوج جوانی به سفر آخرت تن بدی تا پیری و خرفتی گریبانت رو نگیره .
حالا منم به دعای دیگرون و به لطف خدا از دوران میانسالی در حال عبورم... کلی مدرک و کلی دوره گذروندم اما هنوز پای علمم لنگ می زنه. تازه فهمیدم واسه آگاهی کسب دانش کافی نیست.
تجربه هم باید به داد علوم و دانش مکسوبه برسه تا دارای مکتب و کلاس کار بشی ... باری به هرجهت زندگی کردن مثل مگسی تو فوطی خالی افتادنه ...
سفر هم یکی از همین تجربه هاست اگه با آگاهی راهی بشی سفر آسونتری داری اگر با ناآگاهی به راه بیفتی در برابر اتفاقات و پیش آمدهای احتمالی هزار تا بلا یا حادثه رخ میده که گاهی در لحظه توان رویارویی با آن را نداری.
وقتی پا به دنیا میذاری مسافر تازه کار قلمداد میشی اما من میگم سفر از هزاران سال پیش واسه آدمیزاد شروع شده هر والدی کلی تجربیات و دانش خود را از راه ژن به فرزندش منتقل می کنه حالا اگر والدین نادان باشند بی تجربه و بی خیال آینده کودکشان آنوقت می شود گفت طفل باید تلاش بیشتری کند تا از دنیا سهم خوب بگیرد و زندگی بهتری برای خودش دست و پا کند...
آذر.م
دهم شهریور هزارو چهارصد و دو


2