شعرناب

هرزگی دو طرفه ...!

بودا به دهی سفر کرد ، زنی که مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد ،
بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانه‌ی زن شد
کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت : این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید! ، بودا به کدخدا گفت :
یکی از دستانت را به من بده
کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان بودا گذاشت
آنگاه بودا گفت : حالا کف بزن!
کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت :
هیچ کس نمی‌تواند با یک دست کف بزند ؟!
بودا لبخندی زد و پاسخ داد : هیچ زنی نیز نمیتواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند ..
#سایت_ادبی_تخصصی #شعرناب
sherenab.com


2