آموزش بحرهای عروض در شعر ایرانی جلسه هشتم(زحافات)بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض ادب خدمت فرهیختگان عزیز و ارجمندم خدا را شاکرم که با هشتمین جلسه از آموزش بحرهای عروض شعر ایرانی در خدمت شما بزرگواران هستم. در این جلسه به زحافات می پردازیم. زحاف چیست؟ وقتی ما صحبت از بحرها کردیم دانستیم که هر بحر از یکسری اجزای اصلی ساخته شده است برای مثال بحر متقارب مبتنی بر فعولن است و فعولن جزء اصلی ارکان بحر متقارب محسوب می شود. بحر رمل مبتنی بر فاعلاتن است و ارکان بحر رمل را فاعلاتن تشکیل داده اند و همینطور سایر بحرها، بحر هزج مفاعیلن، بحر رجز مستفعلن، بحر متدارک فاعلن و غیره. به این اجزاء اصلی، سالم می گویند. چون هیچ تغییری در آن ها ایجاد نکرده ایم و از آن به شکلی اصلی استفاده کرده ایم. حالا اگر هر تغییری در این اجزای اصلی ایجاد کنیم، اجزای فرعی دیگری ایجاد می شود که به آنها زحافات می گویند. زحافات در حقیقت به ما کمک می کنند تا وزن های بیشتری تولید کنیم و تنوع موسیقایی داشته باشیم. برای مثال در بحر متقارب جزء اصلی همان فعولن است و ما با یک سری تغییرات در آن به زحافات بحر متقارب می رسیم و اوزان جدیدی را می سازیم. مثلاً هجای بلند آخر فعولن را حذف می کنیم و به وزن شاهنامه می رسیم. یا مثلاً هجای کوتاه نخست فعولن را حذف می کنیم و به فع لن می رسیم و وزن دوری فع لن فعولن فع لن فعولن را می سازیم که به آن بحر متقارب اثلم می گویند. بنابراین این زحافات اولاً نشئت گرفته از همان جزء اصلی است در ثانی به ما کمک می کند اوزان بیشتری را بسازیم. در این جلسه ما می خواهیم زحافات را بشناسیم و یاد بگیریم. این زحافات چگونه ساخته می شوند؟ نام اختصاصی شان چیست ؟ چگونه با این زحافات می توانیم اوزان جدید بسازیم؟ و زحافات هر بحر چه چیزهایی هستند؟ بیشتر از پنجاه نوع زحاف داریم. مهمترین زحافات را هنگام معرفی بحرهای متقارب، متدارک، هزج، رمل و رجز معرفی کرده ایم . در این جلسه نیز به طور کامل تر زحافات را مطرح می کنیم که به امید خدا در هر کجا لازم شد بتوانید از آن استفاده کنید. ما قصد نداریم همه این زحافات را تعریف کنیم و یاد گرفتن همه زحافات نیز لازم نیست چون بسیاری از این زحافات مخصوص عروض عربی است. برای مثال در جلسه سوم که معرفی بحر متقارب بود بیان کردیم که فعل محذوف فعولن و فعول مقصور فعولن می باشد. اما با توجه به اینکه هجای پایان مصراع در شعر فارسی همیشه هجای بلند محسوب می شود حتی اگر هجای کشیده باشد لذا مقصور مخصوص شعر عرب هست و در نامگذاری بحرهای فارسی کاربردی ندارد. بنابراین اگر جایی گفتند بحر متقارب مثمن مقصور بدانید همان بحر متقارب مثمن محذوف است. چرا که هر دو وزن (فعولن فعولن فعولن فعول) با (فعولن فعولن فعولن فعل) در یک شعر فارسی قابل استفاده است و عملاً تفکیک این دو نه فایده ای دارد و نه در شعر فارسی ممکن است و همانطور که مطالعه کرده اید در شاهنامه فردوسی هر دو وزن به کار رفته است. حال آنکه می دانیم هر شعری بر یک بحر سروده می شود بنابراین این تفاوت صرفاً به خاطر اختیارات وزن عروض در شعر فارسی است. و آنچه که وجه تمایز تدریس نامگذاری بحور توسط بنده حقیر بوده توجه به همین مطلب است. عروض دانان شعر فارسی با پایبندی و وفاداری به وزن عروض عربی همچنان از زحافات عروض استفاده می کرده اند و موجب پیچیدگی و سردرگمی شده است. بنده این پیچیدگی ها را حذف کرده ام. این نوآوری به ما این کمک را کرد تا نامگذاری بحرهای شعر فارسی را بیاموزیم. مطلبی که برایمان بسیار سخت به نظر می رسید، حالا بسیار آسان و کاربردی شده بود. همچنین است زحاف مذال و مسبغ، آیا کشیده شدن هجای بلند پایانی مصرع در شعر فارسی می تواند در وزن و بحر تفاوتی ایجاد نماید؟ لذا این زحافات مختص به عروض عربی است و در نامگذاری اشعار فارسی کاربردی نیستند و ما نیز در طول دوره ی آموزشی سعی کرده ایم زحافات قابل استفاده را تدریس نماییم. مهمترین زحافات عبارتند از : محذوف، اثلم، اصلم، مقطوع، مخبون، اخرب، مکفوف، مجبوب، مقبوض، مطموس(مجحوف)، مشکول(مخبونِ مکفوف)، مطوی، مرفّل، مکشوف، اخرم، منحور و غیره ============================================== تعریف زحافات الف) محذوف : به حذف هجای بلند آخر می گویند. محذوف مفاعیلن = فعولن محذوف فاعلاتن = فاعلن محذوف مستفعلن = مفعولُ محذوف فاعلن = فعل محذوف فعلاتن = فعلن ب) مقطوع : حذف آخرین حرف ساکن و ساکن کردن حرف ماقبل از آن را مقطوع می گویند. مقطوع مستفعلن = مفعولن مقطوع متفاعلن = فعلاتن مقطوع فاعلن = فع لن ج) مخبون : حذف حرف ساکن دوم را می گویند. (هجای بلند اول به هجای کوتاه تبدیل می شود) مخبون مستفعلن = مفاعلن مخبون فاعلاتن = فعلاتن مخبون فاعلن = فعلن مخبون مفعولاتُ = مفاعیلُ د) اخرم : حذف هجای اول کوتاهِ مفاعیلن را می گویند. مفعولن اخرم مفاعیلن می باشد. اخرم مفاعیلن = مفعولن هـ) اخرب : به تبدیل مفاعیلن به مفعولُ اخرب گفته می شود. اخرب همان (اخرمِ مکفوف) می باشد. اخرب مفاعیلن = مفعولُ و) مکفوف : به حذف حرف هفتم ساکن گفته می شود. (هجای بلند آخر فاعلاتن و مفاعیلن تبدیل به هجای کوتاه می شود) مکفوف فاعلاتن = فاعلاتُ مکفوف مفاعیلن = مفاعیلُ مکفوف مستفعلن = مستفعلُ ز) مجبوب : به حذف دو هجای بلند پایان مفاعیلن گفته می شود. فعل مجبوب مفاعیلن می باشد. مجبوب مفاعیلن = فعل ح) مقبوض : به حذف حرف ساکن پنجم گفته می شود. (هجای بلند سوم به هجای کوتاه تبدیل می شود) مقبوض مفاعیلن = مفاعلن مقبوض فعولن = فعولُ ط) مطموس (مجحوف) : به حذف سه هجای پایانی فاعلاتن گفته می شود. فع مطموس فاعلاتن می باشد. مطموس فاعلاتن = فع ی) مشکول : به حذف حرف ساکن دوم و حذف حرف ساکن هفتم گفته می شود. مشکول همان مخبون مکفوف است. مشکول فاعلاتن = فعلاتُ ک) مطوی : به حذف حرف ساکن چهارم گفته می شود. (هجای بلند دوم به هجای کوتاه تبدیل می شود) مطوی مستفعلن = مفتعلن مطوی مفعولات = فاعلاتُ ل) مرفّل : به اضافه کردن یک هجای بلند به مستفعلن گفته می شود. مرفّل مستفعلن = مستفعلاتن م) اثلم : حذف هجای کوتاه فعولن را می گویند. اثلم فعولن = فع لن ن) اصلم : باقی مانده دو هجای بلند از مفعولاتُ و فاعلاتن را گویند. اصلم فاعلاتن = فع لن اصلم فاعلاتُ = فع لن س) مکشوف : به حذف هجای کوتاه پایانی مفعولاتُ گفته می شود. مفعولن مکشوف مفعولاتُ می باشد. مکشوف مفعولاتُ = مفعولن ع) منحور : حذف سه هجای از آخر مفعولاتُ که در این صورت فع باقی می ماند. منحور مفعولاتُ = فع ف) مخبول : مخبونِ مطوی می باشد. حذف حرف ساکن دوم و حذف حرف ساکن چهارم را گویند. مخبول مستفعلن = فَعَلَتن ( به دلیل کنار هم قرار گرفتن سه هجای کوتاه برخلاف قواعد عروض شعر فارسی می باشد و ناخوشایند است و لذا کاربرد ندارد. صرفاً جهت آگاهی ذکر شد.) ص) مشعث : حذف هجای کوتاه دوم فاعلاتن را می گویند. بنابراین مفعولن مشعث فاعلاتن می باشد. ق) مرفوع : حذف هجای بلند اول را می گویند. فعولن مرفوع فاعلاتن، فاعلن مرفوع مستفعلن و مفعولُ مرفوع مفعولاتُ می باشد. نکته) یادگیری زحافات به همین اندازه کفایت می کند. جهت دسترسی راحت تر شما، زحافات در هر بحر را نیز ذکر می کنیم. الف) زحافات فعولن : فعل = محذوف فع لن = اثلم اَثلَم :باقي ماندن دو هجاي بلند از فعولن يعني تبديل فعولن به فع لن حذف : حذف هجای بلند پایانی یعنی تبدیل فعولن به فعل ب) زحافات مفاعلين : مفاعیلُ = مکفوف فعولن = محذوف مفاعلن = مقبوض مفعول = اخرب فعل = مجبوب فع = منحور مفعولن = اخرم حذف: تبديل مفاعيلن به فعولن ( محذوف ) كف: تبديل مفاعيلن به مفاعيلُ ( مكفوف ) خَرْب: تبديل مفاعيلن به مفعولن ( اخرب ) مجبوب: تبديل مفاعيلن به فَعَل يا حذف دو هجاي بلند از آخر مفاعيلن قبض: تبديل مفاعيلن به مفاعلن خَرْم: تبديل مفاعيلن به مفعولن ( اَخرم ) بتر :باقي ماندن يك هجاي بلند از مفاعيلن يعني فَعْ ( ابتر ) قصر: حذف ن و ساکن کردن ل بعبارت دیگر تبديل مفاعيلن به مفاعيل ْ ( مقصور )(مخصوص وزن عربی است) زَلَلْ: باقي ماندن يك هجاي كشيده از مفاعيلن يعني فاع ( اَزَلّ )(مخصوص وزن عربی است) ج) زحافات فاعلاتن فاعلن = محذوف فعلن = مخبون محذوف فاعلاتُ = مکفوف فعلاتن = مخبون فعلاتُ = مشکول فع لن = اصلم فع = مطموس (مجحوف) كف: تبديل فاعلاتن به فاعلاتُ ( مكفوف ) خبن: افتادن الف از هجاي اول فاعلاتن ( مخبون ) شكل: افتادن ( ن ) از فعلاتن و تبديل آن به فعلاتُ ( مشكول ) حذف: باقي ماندن فاعلن يا فاعلا از فاعلاتن ( محذوف ) د) زحافات مستفعلن : مفتعلن = مطوی مفاعلن = مخبون مفعولن = مقطوع مستفعلاتن = مرفّل مستفعلُ = مکفوف طي: تبديل مستفعلن بهمفتعلن خبن: تبديل مستفعلن به مفاعلن مقطوع: تبديل مستفعلن به مفعولن د) زحافات مفعولات : مفاعیلُ = مخبون فاعلاتُ = مطوی مفعولن = مکشوف منحور: باقي ماندن يك هجاي بلند از مفعولات يعني ( فع ) مطوي مكشوف: تبديل مفعولاتُ به فاعلن مطوي: تبديل مفعولات به فاعلاتُ نکته پایانی) پیشنهاد می شود به منظور آمادگی برای جلسه آینده، یکبار از آغاز آموزش ها را مطالعه کرده و مسلط شوید.
|