شعرناب

ورق اول مشاعره


بنام حضرت دوست
درود بر عزیزانم
از آنجائی که مشاعر باعث افزون شدن ودرخشش بیشتر توانائی های شاعر است
با اجازه از مدیریت سایت و اساتید عزیزم احساس هایمان را ورق می زنیم
شرایط مشاعره
اثری از بزرگی را معرفی کرده واز دوست وویا دوستان (با ذکر نام ) تقاضا می کنیم
هنر نمائی نمایند
در صورتیکه آن عزیزان آمادگی نداشته باشند عزیزان دیگری را دعوت می کنند
لازم نیست که دعوت شدگان عضو سایت باشند
می شود از اشعار دیگر عزیزان هم با حفظ امانت استفاده کرد هدف گذراندن ساعاتی در معنویات است
با سپاس از عزیزانم
------------------------------------
گنج شایگان دارد دانه ی در گوشش
عمر جاودان بخشش چشمه ی لب نوشش
میرود دلم از هوش تا به ناز می رقصد
گیسوی دلاویزش روی مرمر دوشش
بلبل از کجا دارد در بهار گلشن ها
عالمی که من دارم در بهار آغوشش؟
نغمه ساز خاموشم، مست ِ فارغ از هوشم
تا مدام می نوشم می ز لعل خاموشش
قطره گوهراشکی کز دو دیده ام غلتید
دانه ی دری گردید بهر زیور گوشش
ای که ناز ها داری دل نیاز ها دارد
با کرشمه ی نازی دلبرا ببر هوشش
کرده شام تارم را چون صباح نوروزی
آفتاب رخسارش جلوه ی بنا گوشش
خوش دلم که می بینم نقش دلفریبی را
در صفای اشک خود گر شوم فراموشش
-------------------------------
علی اکبر دلفی
این غزل که متعلق به جناب دلفی است از کاروانی از شعر استاد مهدی سهیلی صفحه972
انتخاب شده که من توضیحات بیشتری در مورد جناب دلفی نیافتم اگر عزیزان می توانند
یاری کنند
واما از عزیزانم جناب طوفان و جناب مهر پرور و دیگران تقا ضا دارم
پا در رکاب عشق کرده همانند این گوهر را بیاورند اگر از دل زیبای خودشان باشد بهتر
اگر بر اثر مشکلات روزگار گرفتاری های ذهنی ممکن نبود دعوت به یک اثر زیبا نمایند
و خود زحمت مهمان پذیری را بکشند
یا حق


0