شعرناب

آموزش بحرهای عروض در شعر ایرانی جلسه پنجم(هزج)

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب خدمت فرهیختگان عزیز و ارجمندم
خدا را شاکرم که در جمع شما خوبان و فرهیختگان ارجمندم هستم. در جلسه پنجم از آموزش بحرهای عروض در شعر ایرانی هستیم.
در این جلسه ابتدا به خلاصه ای از مطالب گذشته و سپس معرفی بحر هزج می پردازیم.
خلاصه مطالب :
بحرهای متفق الارکان : هزج، رجز، رمل، وافر، کامل، متقارب، متدارک
بحرهای مختلف الارکان داریم : طویل، مدید، بسیط، منسرح، مضارع، مقتضب، مجتث، سریع، جدید، قریب، خفیف، مشاکل
زحاف : در لغت به معنی دور شدن از اصل می باشد. و در اصطلاح علم عروض، ما با یک سری تغییرات در افاعیل اصلی زحافات را بوجود می آوریم و با استفاده از این زحافات اوزان جدید را می سازیم.
بحر متقارب : بحری است مبتنی بر فعولن و زحافات آن که عبارتند از محذوف، مقصور، اثلم و غیره.
فعولن فعولن فعولن فعولن : بحر متقارب مثمن سالم
فعولن فعولن فعولن فعل : بحر متقارب مثمن محذوف
فع لن فعولن فع لن فعولن : بحر متقارب مثمن اثلم
بحر متدارک : بحری است مبتنی بر فاعلن و زحافات آن و اوزان مشهور به قرار زیر است:
فاعلن فاعلن فاعلن فاعلن : بحر متدارک مثمن سالم
فاعلن فع لن فاعلن فع لن : بحر متدارک مثمن مقطوع
فعلن فعلن فعلن فعلن : بحر متدارک مثمن مخبون
فع لن فعلن فع لن فعلن : بحر متدارک مثمن مقطوع مخبون
که با توجه به قاعده تسکین گفتیم می توانیم دو هجای کوتاه در کنار هم یک هجای بلند بیاورم. بنابراین اگر در شعری هم وزن چهارم استفاده شده بود و هم از وزن سوم، بنا را بگذارید به استفاده از قاعده ی تسکین و وزن اصلی را بحر متدارک مثمن مخبون لحاظ کنید. اگر در تمام ارکان هم از قاعده تسکین استفاده شده باشد خواهیم داشت:
فع لن فع لن فع لن فع لن
که این وزن را هم متدارک مثمن مقطوع نامیده اند چون تنها از زحاف مقطوع استفاده شده است اما بهتر آن است که با توجه به قاعده تسکین هر سه این وزن را در یک تراز قرار دهیم و در حالت کلی تر به زحاف خبب از بحر متدارک مشهور است.
---------------------------------------------
بحر هزج : بحری است مبتنی بر <<مفاعیلن>> و زحافات آن.
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن : بحر هزج مثمن سالم
مثمن است چون در هر بیت هشت رکن دارد، بحر هزج گویند چون مبتنی بر مفاعیلن است، سالم است چون در آن تمام ارکان سالم است و از زحافات استفاده نشده است.
مثال)
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن : بحر هزج مسدس سالم
مسدس است چون در هر بیت شش رکن دارد، بحر هزج می باشد چون مبتنی بر مفاعیلن است، سالم است چون از زحافات استفاده نشده است.
مثال)
نگارینا چرا با من نمیسازی ؟
به حسن خود چرا چندین همی نازی ؟
محذوف : چنانچه سابق توضیح داده شد محذوف یکی از مهمترین زحافات است و به حذف هجای بلند آخر گفته می شود.
اگر هجای آخر مفاعیلن را حذف کنیم مفاعی باقی می ماند که همان فعولن است و اگر هجای آخر فاعلاتن را حذف کنیم فاعلا باقی می ماند که همان فاعلن می باشد. بنابراین فعولن محذوف مفاعیلن و فاعلن محذوف فاعلاتن می باشد.
مفاعیلن مفاعیلن فعولن: بحر هزج مسدس محذوف
نکته مهم) این وزن، وزن مشهور دوبیتی است.
مثال)
اگر غم را چو آتش دود بودی
جهان تاریک بودی جاودانه
اخرب : به معنی شکافته گوش است. به تبدیل مفاعیلن به مفعول گفته می شود چرا که ((م)) ابتدا و ((ن)) انتهای مفاعیلن می افتد و تبدیل می شود به فاعیل یا همان مفعول. (اخرب همان اخرم مکفوف است هنگام تدریس زحافات توضیح می دهم.)
مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن : بحر هزج مثمن اخرب
نکته) این وزن یک وزن دوری محسوب می شود. چنانچه قبلاً توضیح داده شد در وزن دوری در میانه ی مصرع توقف داریم.
مثال)
وقتی دل سودایی می رفت به بستان ها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان ها
مکفوف : به حذف حرف هفتم ساکن کف می گویند. در فاعلاتن و مفاعیلن حرف هفتم ساکن ن هست که با حذف آن به فاعلاتُ و مفاعیلُ می رسیم بنابراین فاعلات مکفوف فاعلاتن و مفاعیل مکفوف مفاعیلن می باشد.
نکته) دقت کنید که در زحاف مقطوع علاوه بر انداختن آخرین حرف ساکن حرف ما قبل را نیز ساکن می کردیم لکن در زحاف مکفوف حرف هفتم ساکن را حذف می نماییم اما حرکت حرف ما قبل را نگه می داریم.
مفاعيلُ مفاعيلُ مفاعيلُ فعولن : هزج مثمن مكفوف محذوف
مثال)
زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
چه نغزست و چه خوبست و چه زیباست خدایا
قاعده مراقبه : اگر دو هجای کوتاه در کنار یکدیگر قرار بگیرد. اولین هجای کوتاه را با هجای بلند قبل از آن می توان بنا به قاعده مراقبه جا به جا نمود. به قاعده قلب نیز نامیده می شود.
توجه بسیار مهم ) قاعده قلب جزء اختیاراتی محسوب می شود که مورد مناقشه قرار گرفته است و اغلب تعویض مفاعلن با مفتعلن و بالعکس تعویض مفتعلن با مفاعلن را صحیح می دانند. منتها با توجه به اینکه این قاعده کارایی بیشتری دارد بنده به صورت فوق آن را مطرح کردم. مطابق تعریفی که بنده از قاعده مراقبه ارائه داده ام به جای مفتعلن می توان از مفاعلن استفاده کرد اما عکس آن صادق نیست یعنی نمی توان به جای مفاعلن از مفتعلن استفاده کرد و تنها ابیات معدودی وجود دارد که به جای مفاعلن از مفتعلن استفاده شده است که با سلیقه ی بالای شاعر آهنگ شعر محفوظ مانده است و به جز در آن ابیات معدود آوردن مفتعلن به جای مفاعلن اغلب منجر به ناخوشایندی آهنگ بیت می شود. و چون گفتیم این قاعده کارایی بیشتری دارد و یک نمونه اش در همین وزن مثمن مکفوف است که دو هجای کوتاه پشت سر هم قرار می گیرد و لذا اولین هجای کوتاه با هجای بلند قبل از آن قابل تعویض است. نکته ی دیگری که شاعران ارجمند باید به آن دقت داشته باشند این هست که اگر چه تجویز استفاده از این اختیار داده شده است اما سلیقه شاعر در استفاده از آن بسیار تاثیرگذار است و می بایست شاعر با مراقبت از این اختیار استفاده کند تا بر شعر ایشان اشکال نگیرند. در ضمن هیچگاه در یک بیت دوبار از این اختیار استفاده نکنید چون اولاً بعید است که خوش آهنگ و خوشایند از آب در بیاید و در ثانی همان بار اولش را هم ممکن است بر شما اشکال بگیرند. بهر حال نظرات در خصوص استفاده از این اختیار متفاوت و متناقض است و بنده نیز اگر چه استفاده از این اختیار را به این شکل بیان کردم اما همواره به نظر منتقدان و اساتید احترام قائل هستم و چه بسا بعداً متاثر از نظر اساتید نظرم تغییر کند ولی فی الحال این قاعده به صورت فوق برای شما عزیزان بیان گردید امید مورد استفاده قرار بگیرد. همچنین بعداً به صورت کامل این قاعده را و سایر اختیار در شعر ایرانی را برایتان به صورت کامل توضیح خواهم داد.
مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن : هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف
مثال)
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت
مجبوب : به حذف دو هجای بلند از آخر مفاعیلن گفته می شود. بنابراین <<فعل>> مجبوب مفاعیلن است.
مفعولُ مفاعيلُ مفاعيلُ فعل : هزج مثمن اخرب مكفوف مجبوب (وزن رباعی است)
مثال)
هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد که در طربخانۀ خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا
نکته بسیار مهم) استفاده از قاعده مراقبه در رباعی بسیار رواج دارد به ویژه هجای ششم که یک هجای بلند است و هجای هفتم که یک هجای کوتاه است جا به جا می شوند به عبارت دیگر در رکن دوم به جای مفاعیل، مفاعلن می آید.
وزن رباعی : مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعل
وزن رباعی با استفاده از اختیار مراقبه در رکن دوم: مفعولُ مفاعلن مفاعیل فعل
همچنین استفاده از قاعده تسکین که به آن ابدال نیز می گویند در رباعی بسیار رواج دارد و چنانکه قبلاً توضیح داده شد تسکین آن است که به جای دو هجای کوتاه که در کنار هم قرار گرفته اند از یک هجای بلند استفاده کنیم.
مقبوض : حذف حرف ساکن پنجم را گویند. در مفاعیلن حرف ساکن پنجم <<ی>> می باشد که با حذف آن به مفاعلن می رسیم. به عبارت دیگر هجای بلند سوم را به هجای کوتاه تبدیل می کنیم. در مفاعیلن هجای بلند سوم <<عی>> می باشد که اگر به هجای کوتاه تبدیل کنیم به مفاعلن می رسیم. بنابراین مفاعلن مقبوض مفاعیلن می باشد.
مفعول مفاعلن مفاعیلن: هزج مسدس اخرب مقبوض
مثال)
از کرده ی خویشتن پشیمانم
جز توبه ره دگر نمی دانم
مفعول مفاعلن فعولن : هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف
مثال)
لاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
ارادتمندتان
محمدی


0