شعرناب

هیچ بودن

ی روز ا یی عرصه به تو تنگ میشه.
دیگه با دری وری نوشتنم حالت خوب نمیشه.
حوصله هیچ کس و هیچ فکری هم نداری.
ی هیچ کامل.
وابستگی دیگه معنا ندارد.
حتی به زندگی.
در عین حال که همه احساساتت در گیره ولی هیچ احساسی نداری.
با این که هیچ نیازی نداری هیچ خواستن و هیچ بودن کامل ولی پر از نیاز و وابستگی هستی سر در گمی.
حالا بقا از راه میرسه و ی مسیر جدید بدون احساس بدون خواهش همینی که هستی .
به این مفهوم که با واقعیت خودت آشنا میشی.
میپذیری .تسلیم کامل.حالت یک هیچ آماده بقا.
با افکار جدید.باورهای ساده...


2