خداحافظ شعر فریدون اسرایی چون خیلی دوستش داشتم گذاشتم خداحافظ نگو خداحافظ نگو وقتی هنوز درگیر چشماتم خداحافظ نگو وقتی توهرجا باشی همراتم تو اون گرمای خورشیدی که میری روبه خاموشی نمیدونی چقدر سخته شب سرد فراموشی شبی که کوله بارت رو میون گریه می بستی یه احساسی به من میگفت هنوزم عاشقم هستی خداحافظ نگو وقتی هنوز درگیر چشماتم خداحافظ نگو وقتی تو هرجا باشی همراتم چرا حالت پریشونه چرا مایوس و دلسردی خداحافظ نگو وقتی هنوزم میشه برگردی تو یادت رفته اون روزا یکی تنها کست میشد خداحافظ که میگفتی خدا دلواپست میشد خداحافظ نگو هنوز درگیر چشماتم خداحافظ نگو تو هرجا باشی همراتم خداحافظ نگو
|