شعرناب

از دور

می تونستم از بالای تپه ساحلی دریا رو ببینم.
از دور نور کمرنگ نقره ای رنگی منعکس شده بود.
روی شن های ساحل افتاده بود.
هنوز تکان می خورد؛
لابه لای شن ها و صدف ها ...
پیرمرد که نزدیکش شد،
دستی به بدنش لیزش کشید،
ولی زورش نمی رسید که برش گردونه به دریا...
دلفین تو ساحل، خودکشی کرده بود
فیروزه سمیعی


1