شعرناب

خواهش

پرهام :
دایی، گوشیت و بده.
دایی:
باید خواهش کنی.
پرهام :نمی‌خوام .
دایی :چرا؟
پرهام :خواهش بلد نیستم .
راستی خواهش و کی یاده من داد.،؟
پرهام از این دنیا که آدما گاها برای نجات جونشونم باید خواهش کنن بی خبره .خوش به حال بچه ها...


1