عناصرسازنده شعر عناصر سازنده شعر: زبان، تخيل،احساس و انديشه ، وزن و موسيقي ، شكل وساختار . زبان: ساختماني است منظم ومنطقي از علائم (آواها ،واژگان ، نظام دستوري . اصلي ترين نقش هاي زبان: نقش ارتباطي ،نقش تفكرآفريني ،نقش بيان احساسات ونقش زيبايي آفريني . تفاوت هاي زبان هنر وادبيات با زبان ارتباطي : زبان هنر وادبيات تك معنا نيست ،معاني چند گانه مي آفريند واز ابهام وپيچيدگي برحورداراست . از تخيل وتوازن هنري برخورداراست . قابليت صدق و كذب ندارد . اجزاي آن غالبن معاني فراقاموسي دارند . تخيل : تصرف ذهني هنرمند در اشياء و پديده هاست به قصد آفريدن جهاني برتراز جهان واقعي عالم تخيل جوهراصلي هنروادبيات است . عمده ترين ابزارهاي تخيل عبارتند از : مجاز،تشبيه ، استعاره، كنايه، توازن ،تشخيص،اغراق، نماد پردازي ،حس آميزي وپارادوكس . تخيل هنري بايستي از تازگي ، زيبايي وعاطفه سرشار باشد و احساس : احساس يعني نحوه برخورد دروني هنرمند با جهان وپديده هاي بيروني آن . اصلي ترين مظاهر عاطفي اصلي ترين مظاهر عاطفي عبارتند از : غم، شادي،عشق،نفرت،ترحم ياس،اميد،درد،حسرت،زيباپرستي و.... در يك چشم اندازكلي عواطف شاعرانه وهنري چند دسته اند : الف- عواطف فردي : كه شاعرخود را محور قرار مي دهد واز احساسات خود سخن مي گويد مانند شاعران رمانتيك ،درباري،و.. ب- عواطف جمعي : كه شاعر بر اساس من جمعي از زبان مردم ياگروهي از همروزگاران خود سخن مي گويد . مانند شاعران اجتماعي مشروطه ومعاصر. ج- عواطف نوعي يا بشري : كه براساس من بشري فراتر از مرزهاي زمان ومكان ،از زبان انسان بطور مطلق سخن مي گويد .مانند : شاعران فيلسوف وعارف (خيام،مولوي ،حافظ و....) البته مي توان به اين انواع من ادبي يا هنري را نيز افزود كه در آن شاعرنه براساس عواطف فردي يا جمعي يا بشري ،بلكه برمبناي سنت هاي ادبي ،احساسات خود را بيان مي كند . انديشه : در قلمرو هنر وادبيات ،انديشه يعني جوهرفكري واعتقادي هنرمند كه دربطن اثرهنري جاريست . انديشه مي تواند ديني ، فلسفي ، كلامي ، عرفاني،جبري ،اجتماعي ، سياسي ، انقلابي ويا اسطوره اي باشد . موسيقي : موسيقي درادبيات يعني ايجاد تناسب وتوازن صوتي بين اجزاي كلام . موسيقثي يا آهنگ ، كلام را زيبا ، خوشايند وحتا خيال انگيز مي كند . برجسته ترين نوع موسيقي درشعرعبارتند از : الف- موسيقي بيروني : كه همان وزن عروضي شعراست .مثال: به مژگان سيه كردي هزاران رخنه در دينم بيا كز چشم بيمارت هزاران درد بر چينم كه آهنگ عروضي آن در هر مصرع چنين است : مفاعيلن،مفاعيلن،مفاعيلن،مفاعيلن ب- موسيقي دروني : (واجآرايي) يعني همآوايي ناشي از تناسب صامت ها و ومصوت ها درزنجيره كلام .مثل هماوايي حروف (چ) در اين مصرع : سروچمان من چرا ميل چمن نمي كند (حافظ) موسيقي هنري زماني به نهايت ارزش هنري مي رسد كه به يك مفهوم يا تجسم فضايي خاص ياري رساند . ج- موسيقي كناري : همآوايي حاصل از توالي قافيه ورديف در شعر است . د- موسيقي معنوي : تناسب لفظي –معنايي كلام ،حاصل تضادها ،مراعات نظرها ،ايهام ها ،وديگرروابط هنري اجزاي كلمه است . مثل اين بيت حافظ : دوش در حلقه ما قصه ي گيسوي توبود تا دل شب سخن از سلسله ي موي تو بود شكل وساختار: هراثرهنري داراي ساختمان وابعاد خاصي است كه آن را ازانواع ديگر متمايز مي كند . هر اثر هنري دو بعد اصلي دارد : الف- شكل ب- محتوا شكل در شعربه مجموعه عناصري گفته ميشود كه ساختمان اصلي وكلي اثررا مي سازند ،يعني زنجيره ي تناسب ها وتوازن هاي ديداري ، شنيداري ، حسي،معنايي ، نظير: وزن،قافيه آرايه هاي لفظي ومعنوي ، قالب و... اشكال اصلي شعر عبارتند از : 1- شكل دروني 2- شكل بيروني (قالب) شكل دروني يا ذهني ارتباط اندام واراجزاء وعناصر شعر در بافت كلي آن . شكل دروني باعث نظم وزنجيره ي بيان ،تصاوير ومفا هيم شعري مي شود كه به ايجاد پيكره ي هما هنگ مي انجامد شكل بيروني ،همان قالب ظاهري شعر است . قالب هاي شعر فارسي دوگونه اند : 1- قالبهاي سنتي (كلاسيك) 2- قالب هاي نو (آزاد ) مشهورترين قالب هاي سنتي شعر فارسي عبارتند از : قصيده ،قطعه ، غزل ،مثنوي ، دوبيتي ، رباعي ، ترجيع بند ، تركيب بند ، مسمط، بحرطويل و.... شاخص ترين قالب ها يا شاخه هاي شعر نو (آزاد) عبارتند از : نيمايي- نيمايي آزاد ( فرا نيمايي )- سپيد و.......
|