شعرناب

میوه انبوه یا انبه و یا ازگیل ژاپنی در گیلان

میوه انبوه یا انبه و یا ازگیل ژاپونی در گیلان
ممکن است در جای جای گیلان اسم این میوه را گوناگون تلفظ کنند اما میوه ای است بومی بسیار با طعم دلپذیر و شیرین
در لنگرود محال بود در حیاط خانه ی کسی قد برافراشته و پر بار و بر وجود نداشته باشد
و می دانم این روزها، میوه انبوه یا انبه از سبزی به زردی رنگ می گیرد و چشمان هر بیننده را به هوس، به سویش فرا می خواند تا جان و دهانشان را طعمی شیرین و دلپذیر جاری کند.
و خوشا آنانیکه که هنوز در حیاط خانه شان، درخت انبوه یا انبه را پر بار و پخته و طلایی رنگ به تماشا می نشینند و به قدر رفع تشنگی، میوه ای از آن را با اشتها در دهان می گذارند تا کامشان معطر گردد.
البته باید گفت که میوه انبوه زمانی خوش طعم تر است و شیرینی دلپذیرتری دارد که رنگ پوستش قهوای شود و یا خال های قهوه ای روی پوست میوه اش ظاهر شود.
یعنی
بروی زیر درخت و انبوه های رسیده را نگاه کنی
با چشمت نازشان دهی
و از میان رسیده ها، دنبال انبوهی بگردی که زرد و خال دار است
بعد با دو انگشت شصت و اشاره، فشاری به تنش بدهی و ببینی هنوز سفت و ترد است یا نه؟
آنوقت انبوه را از شاخه اش جدا کنی
و همانجا و سرپایی به دندان بگیری و گازی به کمرش بزنی
آخ
اول طعمش در گلویت می پیچد
بعد شیرینی اش کامت را در خود می گیرد
و تو در این هنگام فقط مزه را لذت می بری و دوست نداری انبوه در دهان تمام و گم شود
اما تمام می شود و تو دنبال انبوه خال دار دیگر می گردی و این لحظات شیرین کام شدن و خوش طعم گشتن گلو را ادامه می دهی
چگونه؟
با گاز زدن و ترکاندن ِ جان انبوه
نوش جانتان
پس با این نگاه به این میوه ی شیرین و خوش طعم و دلپذیر، به همه ی شما که دستتان به این میوه می رسد و می توانید از شاخسار ِ این درخت، انبوهی خال دار بچینید و با اشتها در دهان بگذارید، می گویم:
بگویید!
روزهایی را که
دردناک از ما عبور کردند
و همه ی علایق و شیرنی زندگی را
بر ما
و در کام ِ ما زهر آگین کردید
هیچگاه نمی بخشیم
این گذر ِ
بی رحمانه ی زمان را
احمد پناهنده ( الف. لبخند لنگرودی )


3