نگاهی به کتاب هالینکانگاهی به کتاب هالینکا کتاب داستان "هالینکا" نوشتهی "میریام پرسلر" نویسندهی کودک و نوجوان آلمانی با برگردان "مژگان کلهر" است. خانم "میریام پرسلر" زادهی ۱۸ ژوئن ۱۹۴۰ میلادی در شهر "دارمشتات" است و در دانشگاه فرانکفورت و مونیخ به تحصیل در رشتهی نقاشی و زبان پرداخت. وی بیش از ۳۰ کتاب کودک و نوجوان را به عنوان نویسنده منتشر کرده است و بیش از ۳۰۰ اثر را توسط نویسندگان دیگر از عبری، انگلیسی، هلندی و آفریکانس ترجمه کرده است. او همچنین برای ترجمه نسخهای از دفتر خاطرات "آنه فرانک"، "خاطرات یک دختر جوان" در سال ۱۹۹۱، شناخته شده است. سرانجام وی در ۱۶ ژانویه ۲۰۱۹ در شهر "لاندسهوت آلمان" درگذشت. کتاب "هالینکا" نخستین و تا زمان نگارش این تخلیص، تنها کتاب ترجمه شده از او در ایران است. این کتاب چاپ دوم ۱۳۹۰ انتشارات پیدایش با ویراستاری "حمیدرضا داداشی" در هزار نسخه و ۲۴۰ صفحه است. موضوع کتاب به زندگی دختری به نام "هالینکا" در یک پرورشگاه اختصاص دارد. هالیکا ارتباط خاصی با خاله لو، خواهر مادرش دارد و قرار است که بعد از ازدواج خالهاش با او زندگی کند. هالیکا دختری حساس و درونگراست که هر شب مخفیانه به انبار پرورشگاه میرود و خاطرات خود را در دفتری مینویسد. در این بین بر حسب اتفاق با یکی از دختران آنجا به نام "رناتا" دوست شده و در آخر داستان همراه او برای دیدن خالهاش رهسپار میشود. گرچه داستان اکثرن دیالوگ محور است و شخصیت اصلی داستان به تعریف و روایت میپردازد، اما تصویرسازی فوقالعاده و بیان ماوقع به طور دقیق و روشن است، که خواننده را در خود فرو میکشاند، انگار در وسط ماجرا قرار دارد. یک نکتهی جالب در مورد این کتاب که ۱۷ فصل دارد، اینکه اسامی فصول آن هر کدام خود یک دنیا حرف و حدیث دارند و درس زندگی به خواننده خواهد داد. این فصول به نامهای زیر اسمگذاری شدهاند: - کسی که نمیتواند گاز بگیرد، نباید دندانهایش را نشان بدهد. - پنج دقیقه در باغ بهشت، بهتر از یک عمر در جهنم است. - آدم فقیر لازم نیست از دزدها بترسد. - کسی که به قصرهای مجلل فکر میکند، جایش را در کلبه از دست میدهد. - کسی که میخواهد گوسالهی چاقی را بکشد باید اول خوب به او غذا بدهد. - وقتی خوشبختی از راه میرسد، در را باز کن. - افکار تیره، نوری در قلب باقی نمیگذارند. - فقط کسی که خم میشود سکه را بردارد، میتواند آن را در جیبش بگذارد. - تنهایی حتی در بهشت هم خوب نیست. - کسی که نان دارد، برای بریدنش چاقو هم پیدا میکند. - پشم گاو را چیدهای و شیر قوچ را دوشیدهای. - دوست فقیر از دشمن ثروتمند بهتر است. - سگ کتک خورده دستی که چوبش را گرفته لیس نمیزند. - رویای یک مرغ چیست؟ ارزن، فقط ارزن. - وقتی کسی شاخهای گاو را بگیرد، دیگری میتواند شیرش را بدوشد. - خداوند مشکلات را جبران میکند. - چه کسی عسل میخورد وقتی که شکر هم درست به همان شیرینی است؟ در بخشی از کتاب میخوانیم: 《 هر کسی خاطراتی داره که دوست نداره به اونا فکر کنه. هر کسی چیزی داره که از اون خجالت میکشه و نمیخواد که دربارهاش حرف بزنه. 》 به قلم: #لیلا_طیبی (رها)
|