شعرناب

احمد فواد نجم شاعر مصری

زنده‌یاد "احمد فواد نجم" شاعر معروف مصری که مدتی به عنوان نماینده‌ی یونسکو در کشورهای فقیر انتخاب شده بود، زاده‌ی ۲۲ می ۱۹۲۹ میلادی، در استان الشرقیه مصر بود.
پدرش "محمد عزت نجم" یک افسر پلیس و مادرش "حنم مرسی نجم"، یک زن خانه‌دار بود. هنگامی که پدرش فوت کرد، نزد عمویش در زقازیق رفت تا با او زندگی کند، اما تا سال ۱۹۳۶ که با شاعر معروف "عبدالحلیم حافظ‌" دیدار کرد در یتیم خانه زندگی می‌کرد. در سال ۱۹۴۵ که تنها ۱۷ سال داشت یتیم خانه را رها کرد و به شهرش برگشت.
وی از مشهوترین شاعران عرب بود كه سبك منحصر به فردی را در شعر عربی دنبال می‌كرد.
وی بیشتر به خاطر کارهایی که برای آهنگساز مصری "شیخ امام" انجام داده بود معروف شد.
از او هم چنین با عنوان شاعر وطن پرست وانقلابی در شعر عربی مصری نام می‌برند.
نجم در شعر بومی مصری با عنوان "الفاجومی" شناخته می‌شود.
نجم در میان منتقدان ادبی جهان نیز جایگاه ویژه‌ای دارست به گونه‌ای كه «لوئی آراگون» شاعر مشهور فرانسوی به وی لقب «ویران كننده ارواح» را داده بود.
همچنین، «علی الراعی» وی را شاعر اسلحه نامیده بود.
او به دلیل سروده‌های انتقادی درباره شرایط اجتماعی و سیاسی مصر چندین بار روانه زندان و در سال ۲۰۰۷ (۱۳۸۶) سفیر مبارزه با فقر سازمان ملل شد.
جایزه هلندی پرنس کلاوس در سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۲) به نجم اهدا شد اما او چند روز پیش از تحویل جایزه درگذشت. نشان برتر علوم و هنر مصر در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۳ (۲۸ آذر ۱۳۹۲) بعد از درگذشت نجم به او اهدا شد.
وی سرانجام، چند ماه پس از آنکه به دلیل سکته مغزی به کما رفته بود، در روز سه‌شنبه ۳ دسامبر ۲۰۱۳، در ۸۴ سالگی در منزلش در قاهره، درگذشت.
▪نمونه‌ی شعر:
(۱)
صبح بخیر ای تهران عزیز
صبح پیروزی
صبح رشد آگاهی
کمانچه را نواختیم
شعر سرودیم
و بر اسب خیال خود سوار شدیم
و از ایران سخن گفتیم
و فریاد خیانت آمریکا سر دادیم
که از امنیت ایران ترسیده است
و خیانت شاه
و محکومیت او یعنی انقلاب
انقلاب مانوری است
برای کشف فساد و جنایت‌های شاه
و این انقلاب بود که او را آواره کرد
از ایران می‌گوییم
از شادی
همه شاد هستیم
هر فرد انقلابی شاد است
و حتی آنان که در راه مبارزه کشته شدند… شادند
و آنها که حضور داشتند و مشارکت کردند… شادند
و آنها که در سنگرهای جنگ زندگی می‌کردند… شادند
و آنها که به اصول خود پایبند ماندند شادند
و آنها که شوق اندیشیدن دارند شادند
و از ترس می‌گوییم ترسیده‌اند
چگونه بگویم عزیزم
که ترسیده‌اند
آنها که در آغوش کارتر رقصیدند… ترسیده‌اند
آنها که به زیارت گلدا مئیر (نخست وزیر وقت اسرائیل) می‌رفتند… ترسیده‌اند
آنها که برایش سیگار روشن می‌کردند…. ترسیده‌اند.
(۲)
بله خمینی انسان بسته‌ و دگم‌اندیشی است
و حاکمان عرب متمدن‌اند
نفت را از صحرای سینا غارت می‌کنند
و در برابر قلم‌های اعتراض ما سپر می‌گیرند
و به غیر از صهیونیزم به کسی اعتماد نمی‌کنند
و سوال می‌کنم که آیا دیگر چیزی باقیمانده که به صهیونیست‌ها نداده‌ایم؟!
گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی


2