شعرناب

نور عشق بخشش مسافری از ستاره ی ... قسمت هشتم


در هر فلکی مردمکی می‌بینم
هر مردمکش را فلکی می‌بینم
ای احول اگر یکی دو می‌بینی تو
بر عکس تو من دو را یکی می‌بینم
به نام نامی حضرت عشق
آن کیست که بیرون درون مینگرد....
در اهل جنون به صد فسون مینگرد....
وز دیده نگر که دیده چون مینگرد.....
و آن کیست که از دیده برون مینگرد.....
دیوان شمس
دلآرام ادامه دادند 🙏💙
ما در زمین اسیر شده ایم....
واقعیت ما زندگی مادی نیست بلکه نور است....
فهماندن این اسارت برای مردم بسیار سخت است....
چیزی که مرا مجذوب خود می کند این است که به ندرت پیش می آید کسی کنجکاو شود که ما واقعا در این سیاره چه می کنیم.....،اکثر مردم چرخه کار،تغذیه،سرگرمی و خواب را به عنوان زندگی پذیرفته اند و تمایلی به درک عمیق تر از هدف ما در این جهان ندارند...
و خداوندی که درون ما همیشه منتظر است برای سخن گفتن متاسفانه انسان متولد می شود اهدافی برای او از پیش تعریف شده است مدرسه تحصیل دانشگا ه ازدواج فرزند کهولت مرگ ... یادمان رفته است که ما ترجمان عشق هستیم . هیچ شخصی به هیچ شخصی برتری ندارد بالعکس آنانی که اطلاعات و سواد زمینی دارن د گاهی بیشتر در گمگشتگی فرورفته اند جوری که اسیر و برده ای در دستان سیستم شده اند .... عشق که باشد دزدی نیست بی رحمی نیست . سنگدلی نیست خداوند نفرموده است که جان یکدیگر را بگیرید بلکه فرموده اند کنار هم با عشق زندگی کنید و استاد ادامه دادند می خواهید صدای پروردگارتان را بشنویدبه معبد درونت پناه ببر در سکوتی ژرف منتظر باش همراه با عشق تا صدای خداوند را بشنوید ... میان مرزها گم آسمانی سر نمی زد از نگاهم معبدی برپا بود در دل,اوج عشق بازی با خداوند در سکوت است والاترین عبادت که تشکر است و قدر دانی و شکرگذاری ...
(به فرموده ی استاد الهی قمشه ای ایرانیان باستان آتش پرست نبوده اند مانند اینکه بگوییم اگر روبه کعبه عبادت می نماییم پارچه پرست یا سنگ پرست ...بلکه ایرانیان آتش برایشان نماد گرما روشناییو و بالارفتن بو ده است آنچنان که تمام ذرات عالم می سوزند در اشتیاق عشق حضرت عشق
نگویی که آتش پرستان بدند پرستنده پاک یزدان بُدند
فردوسی 🙏🌼
سایه ا ت بر سرمان حضرت عشق 🌼🍀☀


2