نُه رباعیِ بهارانه از اسد زارعی در ستایش نوروزنُه رباعیِ بهارانه از اسد زارعی در ستایش نوروز با درود بر پایۀ چند شعر، ازجمله این نُه رباعی که از جناب آقای اسد زارعی خواندهام میتوان گفت که او شاعری خوشذوق و خوشکلک است. بر وزن اشراف نسبتاً خوبی دارد، با واژگان مأنوس است و بیانی رسا دارد. همین نُه رباعی را که بخوانید میبینید و درمییابید که چگونه با تغییرات مجاز وزنی در مصراعها، با تند و کند کردن سخن، کلام را به شور و رقص میآورد تا آمدن بهار را نشان داده باشد. معانی در این رباعیات آشکار و بیپرده است و اگر هم گاهی، به ضرورت، اندکی در پرده سخن گفته است، پرده چنان توریوار است که کنار زدنِ پرده و یا حتّی "دیده نازک کردن" هم لازم نمیشود؛ مانند این بیت: این غصّهزدایِ تلخِ شورآور هم با گردشِ روزگار تخمیر شدهست؛ که با توجّه به مصراع دوم (تخمیر شدن...)، معلوم میشود که منظور شاعر از "غصّهزدایِ تلخِ شورآور"، نوعی شراب است. منظور این است که سخن در این رباعیات زیبای بهارنشان تفسیر نمیخواهد و هدف این یادداشت هم این نیست؛ بلکه هدف نشان دادن تنوّع وزنی در هر رباعیست. همین جا یک نکته را بنویسم: صورت "شدست" به منظورِ شده است = شدهست، غلط نیست (در شعر و نثر گذشتگان دیده میشود) امّا صورت "شدهست" درستتر است. وزن اصلی همۀ این نُه رباعی، مفعول مفاعیل مفاعیل فعل [ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ] است. شاعر در برخی از این رباعیها از سه وزن (مرتبط) استفاده کرده است. این تنوّع وزن در رباعیسرایی هیچ ایرادی ندارد و حتّی وزن هر مصراع میتواند با دیگر مصاریع متفاوت باشد یعنی هر مصراع از یک رباعی میتواند به وزنی از اوزان رباعی باشد به شرطی که منطبق بر اصول و قواعد باشد. حال به وزن هر رباعی دقّت کنیم ("فاع" در پایان برخی رباعیها به همین صورت نوشته شد ولی سکون پایانی در تقطیع بشمار نمیآید یعنی فاع = فا = فعْ. به اصطلاح عروضیان، آن ساکن اضافه در پایان مصراع از تقطیع ساقط است): رباعی اوّل: نوروز به بوی مهر عطرآگین است از جلوهی نوروز زمین رنگین است تا روشنی ماه بلند از مهر است سبزی بهار هم از این آیین است. وزن مصراع 1: مفعول مفاعلن مفاعیلن فاع(فع) [ـ ـ ^/ ^ ـ ^ ـ / ^ ـ ـ ـ/ ـ^]. توضیح: رکن اوّلِ این مصراع و همۀ مصراعهایِ این رباعیات، مفعول [ـ ـ ^] است یعنی در رکن اوّل تغییر جایز نیست. پس دربارۀ این رکن، نه اینجا و نه در هیچ مصراع دیگر تغییری داده نشده است که به توضیح نیاز باشد. پیشتر گفته شد که وزن اصلی این رباعیات مفعول مفاعیل مفاعیل فعل [ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ] است. در رکن دوم یک جابجاییِ هجای کوتاه با بلند داریم (قلب در اختیارات) یعنی بجای مفاعیل، شاعر مفاعلن [^ ـ ^ ـ] آورده است. در رکنهای سوم و چهارم، بجای مفاعیل فعل، آورده است مفاعیلن فاع [^ ـ ـ ـ/ ـ^ = رْ عط را گی نَست؛ یا:... گین است] یعنی شاعر بجای دو هجای کوتاه (یکی در پایان رکن سوم و یکی در آغاز رکن چهارم؛ یعنی فضای لامِ مفاعیل + ف از فعل) یک هجای بلند آورده است (نوعی تبدیل است که تسکین هم گفته میشود). این نوع تسکین که در مرزِ دو رکن واقع میشود، در دو رکن تأثیر میگذارد یعنی بهناچار یک هجای کوتاه را از یک رکن میرباید و به رکن دیگر میدهد. در نتیجه رکنبندی را تغییر میدهد و معمولاً سبب سکته در شعر میشود امّا سخن از وزن خارج نمیشود. در انتهای مصراع هم هجایی اضافه (ت) آورده که از تقطیع بیرون است. در اینجا، در ترکیب "عطرآگین"، میان رایِ "عطر" و آیِ "آگین" ادغام آوایی و حذفی هم صورت گرفته است. دو نمونۀ دیگر از چنین اختیار در مصراع سوم از همین رباعی هم دیده میشود که در همانجا توضیح داده میشود. وزن مصراع 2: مفعول مفاعیل مفاعیلن فاع(فع) [ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ـ/ ـ(^)]: تفاوت وزن این مصراع با مصراع قبل تنها در رکن دوم است که در اینجا مطابق با وزن اساسی "مفاعیل" آمده است. تغییرات در رکن سوم و رکن چهارم مصراع دقیقاً مانند مصراع پیشین است. در اینجا "... مهر است" را باید بصورت مهرست [meh-ras-t] بخوانیم تا مطابقِ وزن باشد. در اینجا نوعی ادغام آوا یا جابجایی حرکت و حذف حرف صورت گرفته است یعنی رایِ "مهر" که در واقع ساکن بوده، حرکت فتحه را از الفِ "است" ربوده، خودْ متحرّک شده و خودِ الف را (از "است") حذف کرده است. (این اختیار را "حذف همزه" خواندهاند؛ اشتباه یا درستی این نامگذاری به گردن همانان.) همین طور است رابطۀ دالِ "بلند" با "از" که بُ لنْ دَز [bo-lan-daz] خوانده میشود. وزن مصراع سوم: دقیقاً مانند مصراع دوم است: مفعول مفاعیل مفاعیلن فاع(فع). وزن مصراع چهارم: مانند مصراع اوّل، مفعول مفاعلن مفاعیلن فاع(فع) [ـ ـ ^/ ^ ـ ^ ـ / ^ ـ ـ ـ/ ـ(^)] است. در اینجا "از این" [ـ ـ]، اَزین [^ ـ] خوانده میشود تا مطابق وزن باشد (> ادغام آوایی و حذف، زیر مصراع دوم همین رباعی). میتوان "از این آیین است" را چنین هم خواند: اَ زی نا یی نَسْتْ [^ ـ ـ ـ/ ـ ^ = مفاعیلن/ فاع(فع)] = [a-zi-nâ-yi-nast]. * رباعی دوم: نوروز به بوی مهر عطرآگین است از سبزه و گل دشت و دمن تزیین است هر جا نگری نور خدا میبینی میلاد خدا اوّل فروردین است. مصراع اوّل: این مصراع در دو رباعی اوّل و دوم مشترک است: مفعول مفاعلن مفاعیلن فاع(فع) = [ـ ـ ^/ ^ ـ ^ ـ / ^ ـ ـ ـ/ ـ(^)]. به توضیح مصراع اوّل زیر رباعی اوّل نگاه کنید. سه مصراعِ دوم، سوم و چهارم بر یک وزن است مگر اینکه مصراع سوم با "فعْ" (ـنی) تمام میشود و دو مصراع دیگر با "فاع" (نَسْتْ): مفعول مفاعیل مفاعیلن فاع(فع) [ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ـ/ ـ(^)]. در این سه مصراع، تغییرات نسبت به وزن اصلی در ارکان سوم و چهارم است: در هر سه مصراع مذکور، در رکن سوم بجای "مفاعیل" [^ ـ ـ ^]، شاعر "مفاعیلن" [^ ـ ـ ـ] آورده، یعنی یک هجای کوتاه بیشتر از رکن آورده است و آن را از آغاز رکن چهارم برداشته و بجایِ مجموعِ دو هجای کوتاه، یک هجای بلند نشانیده است (تبدیل، تسکین). در نتیجه در رکن پایانی بجای "فعل" [^ ـ] تنها "ـعل" [ـ = فعْ] مانده است (بدون در نظر گرفتن هجای اضافۀ انتهای مصراع که از تقطیع ساقط است). * رباعی سوم: نوروز دوباره از سفر برگشته آرام شده قاصدک سرگشته عید آمده و جلوهی گلزار زمین با گلشن فردوس برابر گشته. در این رباعی سه وزن بکار رفته است: مصراع اوّل: مفعول مفاعلن مفاعیلن فع [ـ ـ ^/ ^ ـ ^ ـ / ^ ـ ـ ـ/ ـ]؛ تقریباً مانند مصراع اوّل از دو رباعی پیشین است با این تفاوت که اینجا مصراع با "فعْ" [ـ] تمام میشود نه با "فاع" [ـ ^]. به همانجا نگاه کنید. مصراعهای دوم و چهارم بر یک وزن است: مفعول مفاعیل مفاعیلن فع [ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ـ/ ـ]؛ مصراع سوم از رباعی دوم بر همین وزن است (به آنجا مراجعه فرمایید). در مصراع دوم، دو بار بهضرورت هجای کوتاه، کشیده خوانده میشود (اشباع) تا فضای یک هجای بلند را اشغال کند. و این جدای از "ـتِه" در برگشته و سرگشته و گشته، در پایان مصراعهاست که معمولاً هجایی کوتاه شمرده میشود ولی هر هجای کوتاه هم در پایان مصراع در حکم هجای بلند است زیرا عملاً کشیده خوانده میشود. و امّا مصراع سوم (عید آمده و جلوهیِ گلزارِ زمین) بر وزن اصلی رباعی است: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل [ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ]. * همانطور که پیشتر گفته شد، قصد این بود که وزن هر نُه رباعی بررسی شود ولی تا اینجا هم یادداشت بیش از اندازۀ معمول و انتظار طولانی شده است. دوستان جوان و شایق میتوانند بر همین اساس وزن شش رباعی دیگر را بررسی و تمرین کنند (کسرهها در اینجا نشاندهندۀ کشیدگی یا اشباع است تا شعر آسانتر خوانده شود): 4 رقصیدن گل، عطر چمن، باد بهار [ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ(^)]= مفعول مفاعیل مفاعیل فعول(فعل) آرایش باغ، نغمهیِ شاد هزار [ـ ـ ^/ ^ ـ ^ ـ/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ(^)]= مفعول مفاعلن مفاعیل فعول(فعل) انگار بهشت میزبانِ من و توست [ـ ـ ^/ ^ ـ ^ ـ/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ(^)]= مفعول مفاعلن مفاعیل فعول(فعل) تندی نکن و عمر به تلخی نسپار. [ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ(^)]= مفعول مفاعیل مفاعیل فعول(فعل) 5 من عاشق بارانم و افسون بهار [ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ(^)]= مفعول مفاعیل مفاعیل فعول(فعل) ای ابر نظر کردهی عیّار ببار [ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ(^)]= مفعول مفاعیل مفاعیل فعول(فعل) تا مست و طربناک شود بار دگر [ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ]= مفعول مفاعیل مفاعیل فعل این باغ خزاندیده و این خاک خمار. [ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ(^)]= مفعول مفاعیل مفاعیل فعول(فعل) 6 گل با نفسِ بهار اکسیر شدهست [ـ ـ ^/ ^ ـ ^ ـ/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ(^)]= مفعول مفاعلن مفاعیل فعول(فعل) غم با قدمِ یار زمینگیر شدهست [ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ(^)]= مفعول مفاعیل مفاعیل فعول(فعل) این غصهزدای تلخ شورآور هم [ـ ـ ^/ ^ ـ ^ ـ / ^ ـ ـ ـ/ ـ] = مفعول مفاعلن مفاعیلن فع با گردش روزگار تخمیر شدهست. [ـ ـ ^/ ^ ـ ^ ـ/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ(^)]= مفعول مفاعلن مفاعیل فعول(فعل) 7 یک سال دگر گذشت ازین عمر گران [ـ ـ ^/ ^ ـ ^ ـ/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ]= مفعول مفاعلن مفاعیل فعل بازم قدمی به سوی پایان و خزان [ـ ـ ^/ ^ ـ ^ ـ/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ]= مفعول مفاعلن مفاعیل فعل هر عید زمین نو شود از لطف بهار [ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ(^)]= مفعول مفاعیل مفاعیل فعول(فعل) ما کهنه و فرسودهتر از رنج زمان. [ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ]= مفعول مفاعیل مفاعیل فعل 8 خورشید دوباره خوشخبر خواهد شد [ـ ـ ^/ ^ ـ ^ ـ / ^ ـ ـ ـ/ ـ] = مفعول مفاعلن مفاعیلن فع سرتاسر این حصار در خواهد شد [ـ ـ ^/ ^ ـ ^ ـ / ^ ـ ـ ـ/ ـ] = مفعول مفاعلن مفاعیلن فع تردید نکن قلب خزاندیدهی ما [ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ] = مفعول مفاعیل مفاعیل فعل از باغ بهار سبزتر خواهد شد. [ـ ـ ^/ ^ ـ ^ ـ / ^ ـ ـ ـ/ ـ] = مفعول مفاعلن مفاعیلن فع 9 دریاب شراب بزم یلدا ناب است [ـ ـ ^/ ^ ـ ^ ـ/ ^ ـ ـ ـ/ ـ(^)] = مفعول مفاعلن مفاعیلن فع(فاع) با دوست شراب ناب خوردن باب است [ـ ـ ^/ ^ ـ ^ ـ/ ^ ـ ـ ـ/ ـ(^)] = مفعول مفاعلن مفاعیلن فع(فاع) تضمین نشدِه دیدن یلدای دگر [ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ ـ ^/ ^ ـ]= مفعول مفاعیل مفاعیل فعل این عمر چنان حباب رویِ آب است. [ـ ـ ^/ ^ ـ ^ ـ / ^ ـ ـ ـ/ ـ(^)] = مفعول مفاعلن مفاعیلن فع(فاع). * برای شاعر خوشسخن، جناب اسد زارعی تندرستی همراه با شاعرانگیهای زلال و بیزوال آرزومندیم. با مهر و احترام
|