دلنوشته دختر دختری بود .... اعتقادی ک به خودش داشت باعث متفاوت شدنش شده بودلزومی نداشت بی هوا و چشم بسته دنبال مردی بگرده ک هی بخواد ازش مراقبت کنه و کمبوداشو با اون جبران کنه و یاد گرفته بود در هر مرحله از زندگیش حامی و مراقب خودش باشههه یاد گرفته بود ک از خودش ادمی بسازه ک کمترین وابستگی به دیگران داشته باشهو روبه رو شدن با ترساش اولویتشهههه ... دیگه اون موقع اگر ادم درستی وارد زندگیش شههه میتوننن در کنار هم پیشرفت و مراقب همدیگهه باشن ! و این همان دختری بود ک میتونست ت هر شرایط سختی و با وجود محدودیت براش گلیم خودشو از اب بکشه بیرون اونم برای همیششههه ...
|