خاطراتسلام بردوستان عزیز وگرامی موضوع صندلی داغ این هست که هرکسی بهترین خاطره خودش را بنویسد وبا یادآوری خاطره خود خوشحال شود ومن هم با نوشتن خاطرات شما دوستان عزیز خوشحال شم من خاطره خودم را مینویسم شما هم بنویسد یک روز آفتابی بود هوا هم خیلی گرم بود کلاس سوم راهنمایی بودم سرکلاس درس بودم وبایدبراازمون سنجش آماده میشدیم... بچه ها مخصوصا شاگرد زرنگ ها خیلی درس خونده بودن .... چون اگر تو آزمون اول میشدی ... بهت جایزه میدادن... نفراول توپ فوتبال نفر دوم بدمیتون نفرسوم توپ واليبال.. خلاصه من براون آزمون زیاد چیزی نخونده بودم چون آزمون ها هرسال گرفته میشد خلاصه آزمون شروع شد البته قبلش بایدمیرفتی سرجایی که برات شماره میزنن رو صندلی منم شماره صندلی ۸بود شماره صندلی ۷ ،۶،۵،۴ جلو من بودنوهمچون شاگرد زرنگ کلاس بودن معدلش ن ۲۰ ۱۹،۱۸، منم معدلم بین ۱۷ تا۱۶بود خلاصه بگم براتون که آزمون شروع شد البته این شاگرد زرنگ ها بهم گفتن کاظمی میدونیم امروز چیزی نخوندی بهت کمک میرسونیم کع لااقل سوم شی که بهت جایزه بدن منم گفتم آخ جون دمتون گرم بچه ها آزمون شروع شد منم دوستام هرچی میزدن منم همون تستا رو بااونا هم زمان جواب میدادم وبرگه رو بامدادسیاه پررنگ میکردم تااینکه همه رو جواب دادیم ورسیدیم به آخرهای سوالکه درس ریاضی بود بچه ها طولش دادن منم گفتم بچه من شانسی ده بی سی چهل میکنم 😂😂😂🤣🤣😂😂😂 ده بی سی چهل 🤣🤣 کردم وبردم دادم برگه رو به مراقب آزمون اومدم بیرون از کلاس ورفتم یه آبی توحیاط خوردم و یکم هم آب ریختم رو سرم چون توگرما حال میده آب روسرت بریزی😂😂😂 خلاصه زنگ آخر مدرسه خورد بچه ها همه باسرصدا وکیف بغل به دست اومدن بیرون وباخوشحالی رفتن خونه هاشون منم باخوشحالی اومدم خونه خودمون ...... خلاصه من باخودم میگفتم من نهایتاشاید چهارم شم یا کتاب بدن یا جایزه به من نمیدن بچه ها بهم گفتن حتمن سوم میشی... منم گفتم نه بابا نمیشم😂 بعدش معاون مدرسه بلندگو دست گرفت و صدا زد بچه ها بیایید سرصف میخواهم جواب کسانی توازمون اول یا دوم ویاسومم شدن بگویم خلاصه منم گفتم خدایا تودلم چی میشه اول شم توپ خوشگله مال من شه یهو دیدم جناب معاون گفت دانش آموز جوادکاظمی نیک شنا نفراول شدید 😂😂😂 وای منم خوشحال بودم ولی ازیک ناراحت بودم که دوستام زحمت کشیده بودن ولی اول نشدن خلاصه دوستام حرص خوردن وباخودشون گفتن چه غلطی کردیم کمک کردیم 🤣😂😂 خلاصه من جایزه رو گرفتم البته شانس همراهم بود وکمک دوستام هم بود ولی هنوز که هنوزه این خاطره خوب ازذهنم نمیره بیرون ..... خلاصه منتظر خاطرات زیبایتان هستم که بخونم 🖋جوادکاظمی نیک🖋
|