شعرناب

خاتون

تورا صدا کردم خاتون.......
ز این عاشق که تو را دوست دارد نگذر
برگشتی مرا نگاه کردی ، انگاری برقی در چشمانت بود که مرا گرفت ، و تو را عاشق شیرین زبانی من کرد از آن روز بزات نوشتم نامه ای عاشقانه
ماه من شب روز تورا تصور میکنم ز ذهن خیش
جان من شب روز تورا می‌شنوم ز صدای خیش
تمام من شب روز تورا می خواهم از دنیایی خیش
خانون من شب روز تورا طلبم از روح تا تمام خیش
.
روزی مرا صدا کردی تا حرف دلت را به من بزنی ، نشستم در انتظار تو و تو آمدی ولی ....


1