یه گفتگو+آخی ، بلاخره سَقَت شد +این پیف پافا چرا مث قبل جون ندارن ، چقدر طول کشید که این سوسکَ رو کُشت _سارا +چیه _میخوام یه چیزی بهت بگم +بگو ولی جون اون مادرت دیگه فاز نصیحت به خودت نگیر _نه بابا میخوام اطلاعاتت زیاد بشه و یه سوالم ازت دارم +بنال ولی اگه نصحیت کنی خودت میدونی _تو میدونستی یه شیر بالغ در سال چندتا حیوون رو میکشه +نه ، خودت بگو حوصله فکر کردن ندارم _ببین یه شیر بالغ فقط 20 کشته در سال به طبیعت تحمیل میکنه _اونم فقط به خاطر رفع گرسنگی _ولی من و تو برای آرامش خودمون _کلی حشره میکشیم _کلی مگس و پشه و مورچه و سوسک و خیلی حشرات دیگه رو از بین میبرریم _خدایی ازت یه سوال دارم ، لطفا جواب بده _ به نظرت ما اشرف مخلوقاتیم؟ +خوب که چی ، یعنی چی این حرفا _ببین ، الان ما میگیم شیر یه حیوون درندس یه وحشی یه _و انسان یه موجود متمدن هست _سوال من اینکه ، واقعا ما موجودات متمدنی هستیم که اشرف مخلوقاتیم _یا این مسئله فقط یه سوءتفاهمه +بازم نصحیت ، دارم ازت خسته میشم +تو اصلا متوجه هستی که با این توهین هات داری چه بلایی سر دوستمون میاری _باور کن اصلا نصحیت نبود ، سوال فلسفی بود +خوب من ریدم به این فلسفَت
|