شعرناب

حجت حسنوند شاعر لرستانی

استاد "حجت حسنوند" متخلص به "صانع" شاعر لرستانی، زاده‌ی ۲۲ شهریور ماه ۱۳۵۶ خورشیدی، در ابراهیم آباد سلسله شهرستان الشتر و اکنون ساکن بندر ماهشهر است.
ایشان کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی است و در قالب‌های، پریسکه، رباعی و دوبیتی فارسی و لکی شعر می‌سراید.
وی دارای سه کتاب مشترک در قالب رباعی و پریسکه بوده و دو کتاب مستقل در قالب رباعی و پریسکه در دست چاپ دارد.
▪نمونه‌ی شعر لکی:
(۱)
کَسی ئَر شوئِه تاریک سا نِماوژی
ئِه وَر پا ئِشکیا کَس پا نِماوژی
وِری ئَر آسمونَل سِر کَه چی باز
کَسی ئَر مالگَه حالی جا نِماوژی
(۲)
خیالت ها تکم دویرا نمه چو
بیه هُمسا مه ئه ایرا نمه چو
خَمت ئَر روی دلم تاگه قیامت
بیه داخی که ئه ویرا نمه چو.
(۳)
مزانم هَر دِری چاوَه مَکیشی
ئَرا مِه نَقشه ئِه خاوَه مَکیشی
مِه ژیر و بَم تونِم آوردیَه دَس
ئَرا مِه جا نِماز آوَه مَکیشی.
(۴)
فلک بوری و گرد یک تا بکیمن
دلل مونه دل یک جا بکیمن
ئرا یه گل بیه بوری و یه کا
بنیشیمو سنگل مو وا بکیمن.
(۵)
فلک چوی راس و گردم تا نمه‌کی
دلت ئه نوم دل مه جا نمه‌کی
وهار و تاوسونت هر همیشه
مدومی تم و توزه سا نمه‌کی.
▪نمونه‌ی شعر فارسی:
(۱)
آن چشم غزل‌خوان که نگاری دیده
پاییز و زمستان و بهاری دیده
برف آمده تا شقیقه‌ها معلوم است
این گرگ زبان بسته شکاری دیده.
(۲)
تیر آمده تا پشت کمان ابرویی
شب خیمه زده به تار مشکین مویی
بر گونه ببارد از غمش فریادی
آتش فکند بهانه در پهلویی.
(۳)
بر این دل ویرانه گهی نیش زدم
بر خود ستم و مات و گهی کیش زدم
آنجا که همه فکر خود و غیر تو اند
من سنگ تو را به سینه‌ی خویش زدم
(۴)
هم رعیت روزگار والی شده بود
هم ظرف پر از عاطفه خالی شده بود
روزی که شکست خلوت آینه‌ها
انگشت نمای این حوالی شده بود
(۵)
هم حافظ و هم قاری آیات شدیم
هم راوی این جمله روایات شدیم
سر منزل مقصود همین بوده و هست
ما پیر همین خرده حکایات شدیم.
(۶)
جای دل
عصا به دریا می‌زنم
شاید بگشاید
این بخت بسته‌ی مرا
(۷)
در عجبم
چطور با یک نگاه
گشوده می‌شود
قفل دلش
(۸)
گونه‌هایت
راز دار خوبی نیستند
رسوایت می‌کنند
با یک نگاه
(۹)
به اشک‌هایت بگو
گل‌های گونه‌ات را
نوازش ندهند
از قرنطینه شدنشان می‌ترسم.
(۱۰)
عجب شوره زاری‌ست
گونه‌هایت
گریه که می‌کنی
گل می‌اندازند.
گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی


1