شعرناب

نورو عشق و بخشش

پر پروازم کو
این روزها بیشتر از همیشه با زمین غریبه ام
فکر میکنم در سیاره ای عجیب فرود آمده ام
البته نه اینکه مختص به حال و اکنون داشته باشد
از کودکی نیز اینگونه بود...‌
عشق کمرنگ شده ، دوست داشتن ، نگاه ها زمینی شده
من نمی گویم که بهترین هستم ، اما دلم می خواهد بروم
اگر با رفتن من همه چیز تمام می شود ، و این توهم سه بعدی
فرو می ریزد ... با خیال آسوده و راضی
مثل لطافت یک گلبرگ
یا عطر دل انگیز یک گل
یا مانند سمفونی از نور ...
چه دلبرانه می دوم فراز بی نشان را
رقص مرگ ناب هندوست
موج آرام گیسو
روی شانه های گنگ
تا طلوع آبی تن
دستهایم پیشکش باران
به رسم آسمان
پرواز ده مرا .
پروردگارا عشق را رحمت را مهربانی را بخشش را هرچه بیشتر و بیشتر بر وجود مان جاری ساز ،پناهمان باش در تند باد سهمگین حوادث که پایمان نلغزد که لطافت روحمان باقی بماند ...


4