شعرناب

استخاره


به نام حق
داستان از اینجا شروع شد که خانومای متقاضی استخاره وسط دو نماز نظم مسجدو به هم می ریختند حاج آقا از من که مدیر فنی بودم خواست تا تعدادی چراغ برای اعلام تقاضا و نتیجه نصب کنم که یکی از این کلید ها به صورت سیار کنار سجاده حاج آقا بود
و سیمش از زیر سجاده رد می شد به مرور زمان سیم فرسوده شده بود و یک شب باعث برق گرفتگی حاجی در هنگام سجده شد که حاجی بی اختیار لگدی پرت کرد که دهن پشت سری پر خون شد با اینکه بیست سال از این جریان گذشته ولی داستانی شده
متاسفانه خیلیا نمی خوان قبول کنن استشاره قبل از استخاره است چرا که ما به تفسیر قرآن مسلط نیستیم
البته من خودم مخلص استخاره دقیقه ی نودم


3