شروین سبطی شاعر مازنی"شروین سبطی" شاعر مازندرانی، زادهی سال ۱۳۵۸ خورشیدی در آمل است. ▪نمونهی شعر: (۱) ریشههات بر گلو میپیچید آنجا که خونم را به سپیدهای مشکوک فروختم و بیداری ِ کوتاه به قامتت نرسید اکنون تنها بادهای سرگردان از دهان بازماندهام عبور میکنند پس دیگر چه بگویم...؟ با درختان کهن ناگهان برابرم قد میکشی و اندوهت - آغشته با هزار پرندهی بیسر - در آغوشم جا خواهد ماند. (۲) و عطر پریده از خاطر کجای خوابهات پراکند تا او بیاید وُ کام بگیرد از برگ برگ ِ درختانِ خمیدهی قامتم. آهی اما به دورها میرود وُ بر نمیگردد اینگونه که سر بر میگردانی به آنچه دیگر نیست و بهار همین نَفَسهای خون خوردهست که از ریشههام بالا میکشی پس میدهی به غیاب ِکبوتریش. (۳) آه این گلوی پاره پاره چه میخواهد از بند بند انگشتان خود بپرس _ میگشایند هر پردهی قلبم را در ضربههای ِمکرّر ِ ناقوس ِ آخرین دیگر چه بگویم گیسوت تمام آینه را پوشاندهست و زیبای جان باخته هنوز بر دستها میدرخشد. (۴) سنگ آب شود محضرت در گل شکفتهی صدات چه جویم با آن همه رنگ دیوانه بخوانَم روان و به هرجا بخوانَم اما بُغضی نانوشتهام / در دل با اندوه ماه و شیههی اسبان (۵) ماه میان دستهاش کودکی میکند و ردایی سپید آسمان را پوشاندهست ابدیتی که در سجده قناعت کرده است... آتش بزن بر این عود! به هر سوش میپراکنم و از هوش میروم. گردآوری و نگارش: #زانا_کوردستانی
|