نسل کشی به سبک هخامنشیداریوش شاه:ما همه آنان را کشتیم و هیچ کس را زنده نگذاشتیم(بخشی از ترجمه تحریر بابلی کتیبه بیستون) روی سخن ما با کسانی ست که کمترین دانش و آگاهی از تاریخ هخامنشیان ندارند و در اشعارشون از عدالت هخامنشی یاوه سرایی میکنن. شرح عکس:رهبران قیام های ایرانی که برای رهایی از ظلم و ستم سلسله هخامنشی به اسارت داریوش اول هخامنشی دراومدن و با شدیدترین شکنجه ها کشته شدن کتیبه داریوش در بیستونبه سه زبانفارسی باستان،عیلامی و بابلی نگاشته شده و رونویسهای دیگری از آن به زبان آرامی در بابل و مصر پیدا شده است. این کتیبه سهزبانه که به فرمان داریوش یکم (بزرگ) هخامنشی نوشته شده، در بردارنده شرح قیامهایی است که در سال نخست پادشاهی او در سرزمینهای تابعه حکومت هخامنشی رخ داده و داریوش آنها را سرکوب کرده است. تحریر بابلی کتیبه بیستون- از دید ناظر- در سمت چپ سنگنگاره و بر دو طرف صخرهای به عرض متوسط ۳.۸ متر و ارتفاع متوسط ۳.۵ متر در ۱۱۲ سطر نوشته شده و ترجمه بندهای ۱ تا ۶۹ از مجموع ۷۶ بند تحریر فارسی باستان (از ابتدا تا پایان بند نوزدهم از ستون چهارم) را در بر میگیرد. یک بند پایانی ستون چهارم و نیز تمامی شش بند ستون پنجم تحریر فارسی باستان فاقد تحریر بابلی هستند. تحریر بابلی این کتیبه در قیاس با تحریرهای فارسی باستان و عیلامی، در برخی موارد دارای جزئیات بیشتری است و برای مثال، آمار کشتهشدگان و اسیران هر سرکوب در آن ثبت شده است. این آمار در نسخههای آرامی نیز دیده شده است. به موجب این کتیبه، داریوش در سال نخست پادشاهی خود چندین قیام داخلی علیه حاکمیت هخامنشیان را با کشتن ۳۸.۰۰۰ تن ازمادها(در دو نوبت) ۵.۵۰۰ تن از مروزیان، ۵۰.۰۰۰ تن ازپارسیان(در چهار نوبت) و بسیاری مردمان دیگر، سرکوب کرده و در مجموع حدود۱۲۰٫۰۰۰ نفر را کشته، ۲۸٫۰۰۰ نفر را به اسارت گرفته، گوش و بینی و زبان عدهای را بریده و چشمشان را از حدقه در آورده، تیر در ماتحت آنان فرو کرده و یا آنان را مطابق باشکنجههای داریوشیبر رویتیرهای تیزنشانده است. داریوش مکرراً تکرار میکند که: «ما همه آنان را کشتیم و هیچکس را زنده نگذاشتیم». چنین حجم عظیمی از کشتارها نشاندهنده اینست که قیامهایی که برای رهایی از سلطه هخامنشیان بر پا شده بود، شکل جنبشهای گسترده مردمی به خود گرفته بودهاند و میتوان اعمال داریوش را مصداقی ازنسلکشیبرای بقای حاکمیت دانست. قتل عام ۱۲۰۰۰۰(صد و بیست هزار نفر) از مردم ایران توسط داریوش اول هخامنشی تنها در یک سال. برای دانستن تعداد اشخاصی که در سال نخست پادشاهی داریوش یکم کشته شدند، یک سند دست اول و معتبر وجود دارد: کتیبهای که خودش در بیستون نوشته است. کتیبه داریوش در بیستونبه سه زبان فارسی باستان، عیلامی و بابلی نوشته شده و آمار تلفات درتحریر بابلیآن آمده است. نسخههایی از تحریر آرامی آن نیز در بابل و مصر پیدا شده که همچون تحریر بابلی دربردارنده آمار تلفات هستند. به موجب این کتیبه، داریوش در سال نخست پادشاهی خود ۹ قیام داخلی علیه حاکمیت هخامنشیان(و نه حمله خارجی) را سرکوب کرد و در مجموع حدود ۱۲۰.۰۰۰ نفر را کشت و ۲۸.۰۰۰ نفر را به اسارت گرفت. این بدان معنا است که علاوه بر این تلفات، چیزی در حدود ۱۰۰.۰۰۰ زن بیوه، ۱۵۰.۰۰۰ خانواده داغدار و از هم پاشیده، صدها هزار کودک یتیم و دهها هزار معلول و مجروح بر جای ماند. اگر جمعیت کشور در آن زمان- چنانکه تخمین زده میشود- حدود سه تا پنج میلیون نفر بوده باشد، میتوان گفت که این بلایا با همه عواقب اجتماعی و اقتصادی آن، بطور مستقیم دامنگیر ده تا بیست درصد کل جمعیت کشور و بطور غیر مستقیم دامنگیر همه جامعه شده است. در اینجا این پرسش پیش میآید که آیا این ادعا درست و مبتنی بر واقعیت است، یا اینکه داریوش این آمار را کم یا زیاد کرده است؟ در پاسخ میتوان گفت که به چند دلیل این آمار بسی بیشتر از آنچه بوده که ثبت شده است: نخست به این دلیل که داریوش در چند هنگام و از جمله در شرح سرکوبی گئومات تعداد تلفات را ثبت نکرده است. دوم اینکه، در چند مورد امکان قرائت متن کتیبه به دلیل تخریب ممکن نشده است. سوم و مهمتر از همه اینکه، داریوش به صراحت آورده است: «بخواست اهورامزدا و من، کارهای زیاد دیگری هم کرده شد که در این کتیبه نوشته نشده است. از آن روی نوشته نشد، مبادا کسی این کتیبه را بخواند و آنچه به دست من انجام شده در نظر او غلو بیاید و او را باور نیاید و دروغ پندارد» (سطرهای ۴۵ تا ۵۰ از ستون چهارم تحریر فارسی باستان). و این نشان از فاجعهای چنان سهمگین دارد که غیر قابل باور به نظر میرسیده است. با این حال داریوش خود را «راستگو» نامیده و در سطر ۴۳ همان ستون خواسته است که نوشتههایش دروغ انگاشته نشوند. والتر هینتس در باره قتلعامهای داریوش گفته است: «این میزان کشتار رقمی وحشتانگیز است. این کشتارها به ضربهای روحی میمانست که اثر آن تا مدتها در دلهای مردمان آن عصر باقی ماند». با توجه به اینکه داریوش در تکمیل سخنان خود و در بند هجدهم و نوزدهم از تحریر بابلی کتیبه بیستون گفته است که به خواست اهورامزدا: «ما همه آنان را کشتیم و هیچ زندهای بر جای نگذاشتیم»، چنین به نظر میرسد که قصد داریوش از این قتلعامها تنها شکست دشمنان یا مخالفان نبوده است، بلکه برانداختن نسل آنان را در سر داشته است. مقصودی که با خشونت و موفقیت انجام میشود و تا ۳۵ سال بعد، چندان کسی جرأت اعتراض و قیام و عرضاندام در برابر سیاستهای هخامنشیان را نمییابد. برگرفته از پژوهش دکتر رضا مرادی غیاث آبادی
|