شعرناب

ما مرده پرستان نغمه خوان

استاد امیرهوشنگ ابتهاج نزدیک یکماهه از بین ما رفتند. استادی که بیش از دو دهه زندگی در غربت را تجربه کرد. ۳۵ روز قبل آن بعلت بیماری در بیمارستان بستری شد. کمتر دوستی( کهدر این حدود ۱ ماه برایش شعرها سرودند و سایه رفت و آفتاب چنین شد و چنان شد و ارغوان را چنین و چنان و هزاران نفر نظر در مورد محل آرامگاهش نوشتند و بهترین انتخاب را یلدا جان داشت و همان که من هم دوست داشتم و چنین شد.)در مورد بستریش و بیماری و دعا و... نوشتند
اما سخن من به اول خودم و بعد دوستان عزیز است. یاد و خاطره نگه داشتن فرد مهم و تاثیر گذار بوده و هست کار بسیار نیکو و پسندیده است. اما قبل از، از دست دادن او. کاری که چند سال است در ایران مد شده و بزرگداشت چهره های ماندگار قبل از اینکه ما آنها را از دست بدهیم. اما چرا استاد که ۵ هفته بود در بیمارستان بستری بود از طرف این خیل مرده پرستان مورد عنایت دعا و آرزوی سلامتی نشد. کاش این اشعاری و یادبودها در مورد ابتهاج تمام شود. که سوهان روح است و فکر کنم یلدا خانم و دیگر فرزندان آن مرحوم هم‌عقیده با من باشند. بیایید تا قبل از، از دست دادن امثال ابتهاج ها که یا در گمنامی بسر می برند یا در آسایشگاهها یا بیمارستانها از آنها یادی کنیم وآرزوی سلامتی برای آنها واگر امکان دارد از آنها عیادت کنیم تا بعد از رحلتشان شعرها برایشان بسراییم.


1