شعرناب

لسان الغیب

خواجه شمس الدین محمد شیرازی، ملقب به «حافظ» و «لسان الغیب» در قرن هشتم از شاعران نامدار مسلمان ایرانی است. از آنجا که او حافظ قرآن بود به «حافظ» و از آن جهت که از حقیقت قرآن سخن می‌گفت به «لسان الغیب» ملقب شد.[1]اما نکته جالب درباره حافظ آنجاست که او یک روحانی دینی بود.
او شاگرد یکی از علمای پرآوازه آن دوران،قوام‌الدین عبدالله شیرازی، بود و در محضر او قرآن و فقه و حدیث آموخت. آنچنان که محمد گلندام گفته، حافظ سالهای طولانی از عمر خود ر ا صرف تفسیر قرآن، و مطالعه دروس دینی از قبیل«تحشیه کشاف» و «مفتاح» و مطالع و مصباح و... کرد.[2] حافظ، همچنین از میر سید شریف جرجانی (که از بزرگترین فقهای تاریخ ایران بود) و ایضاً از قاضی عضدالدین ایجی درس فقه و کلام آموخت.[3]
بسیاری از اشعار او، برگرفته از مضامین آیات قرآنی است. او از هر فرصتی بهره می‌جست که به دیگران بگوید تربیت شده مکتب قرآن است. برای نمونه می‌گوید: «عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ، قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت». و می‌گوید: «ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد، لطایف حکمی با نکات قرآنی» و ایضاً: «حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار، تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور»و نیز: «زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد، دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند» و همچنین میگوید هر چه در زندگی دارم از قرآن دارم: «صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ، هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم» و میگوید: «ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ، به قرآنی که اندر سینه داری»...
پی‌نوشت:
[1]. بنگرید به:
Bahaʾ-al-Din Khorramshahi and EIr, HAFEZ’S LIFE AND TIMES, ENCYCLOPÆDIA IRANICA, Originally Published: December 15, 2002, Last Updated: March 1, 2012, Vol. XI, Fasc. 5, pp. 465-469
[2]. بنگرید به:
E. G. Browne, The Literature of Persia, a lecture delivered to the Persia Society on April 26, 1912, on five different verse-translations of Tork-e širāzi, pub. London, 1912. p. qaz.
[3]. بنگرید به:
J. van Ess, “AL-ĪDJĪ,” EI2 III, p. 1022.
Annemarie Schimmel, “Ḥāfiẓ and His Contemporaries,” in Camb. Hist. Iran VI, pp. 929-930.
برگرفته از سایت ادیان


3