شعرناب

منظور از شعر پیشرو

منظور از شعر پیشرو
منظور از شعر پیشرو در تعبیر اروپایی اش و برپایه ی ترجمه از زبان فرانسه، شعر آوانگارد یا شعر سنت شکن و هنجارگریز است و چه بسا هرچه مخالفت بیش تری با سنت و هنجار داشته باشد، آوانگارد تر شمرده شود.
در شعر فارسی، گاهی عنوان شعر پیشرو را _نه بعنوان اسمی خاص بلکه بعنوان صفتی_ برای کل شعر نو یا بخشی از شعر نو به کار می برند و مثلا سرایندگانی همچون جنابان یوشیج و شاملو را نمادهایی در شعر پیشرو معرفی می کنند و مشخص است که عنوان شعر پیشرو در این جا، صفتی برای شعر نو است یعنی آنها هم تقسیم بندی شعر فارسی به دو شاخه ی سنتی و نو را پذیرفته اند و برای شعر نو یا بخشی از آن، صفت پیشرو را به کار می برند.
منظور ما از شعر پیشرو، پیرو نگاه فرانسوی نیست بلکه در نگاهی بومی گرایانه و با اهمیت قائل شدن به هر دو جنبه ی سنت و نوآوری، و آمیختگی همراه با چاشنی تازگی، ما شعر پیشرو را سبکی آمیخته از شعر سنتی و شعر نو به همراه تازگی هایی برجسته،
معرفی می کنیم که خود، جزئی از مکتب (فلسفی_) ادبی نورگرایی است و منظور از این مکتب بومی بطور خیلی خلاصه، ترسیم طبیعت و سنت با قلم موی معنویت بر بوم پسامدرن است.
شعر پیشرو، هرچند آمیخته ای از شعر سنتی و شعر نو (همراه با جنبه هایی تازه) است، هم با شعر سنتی و هم با شعر نو (نیمایی، سپید و...) اختلاف دارد و موجودی جداگانه است و در نتیجه، شاخه ی سومی در شعر فارسی.
در نگاه کلی، مهم ترین اختلاف شعر
پیشرو با دو نوع دیگر، در داشتن مکتبی بومی به نام نورگرایی است که شعر پیشرو، نتیجه ی این مکتب در حوزه ی شعر است و مکتب ادبی، بالقوه، قابل گسترش به حوزه ها ی دیگر فرهنگ و هنر همچون نقاشی، مجسمه سازی، معماری و... است و این، یکی از تفاوت های مکتب ادبی نورگرایی با سبک های سنتی و تاریخی شعر فارسی (مانند خراسانی، عراقی و هندی) است؛ افزون بر این که سبک های سنتی و تاریخی شعر فارسی، در نتیجه ی سیر طبیعی تاریخ جامعه و تا حدود زیادی بصورت انفعالی به وجود آمده اند اما مکتب ادبی، حالتی فعال دارد و پیشنهادی از طرف فرد یا گروهی برای تغییر یا تعدیل وضعیت موجود است‌‌‌‌‌‌.
در شعر نوی فارسی هم وجود مکاتب ادبی اروپایی همچون سمبولیسم، رئالیسم، رومانتیسم و... چراغ راه نو سرایان بوده، هرچند، نوآوری هایی هم در آثار ایشان دیده می شده، با این حال،
تا جایی که می دانیم،
نوآوری های ایشان هیچگاه در حد ایجاد مکتبی بومی نبوده است.
شعر پیشرو فارسی _که ما آن را در کنار شعر سنتی و شعر نو، شاخه ی سوم شعر فارسی می دانیم _
در فرا دست خود، مکتب ادبی بومیی (بومی ای) به نام نورگرایی دارد و در فرو دست خود، گونه هایی دارد همچون
سروش، سه گلشن، شعرسبز یا چندآهنگ و شعر تک و گونه ی دیگری به نام سه گانی _که آن را، نیای شعر پیشرو گمان می کنیم.
محمدعلی رضاپور (مهدی)،
شهریور 1401 کوچنمای خورشیدی،
سرزمین پارسی _ ایران_ تهران_شهریار(اندیشه)


2