شعرناب

تعامل شاعر با منتقد

چگونه می توان یک شعر (شاعر)خوب را از یک شعر (شاعر) ضعیف تشخیص داد؟
احتمالا هیچ کاری در این زمانه دشوارتر از شاعری نیست.در روزگاری که مرز میان شعر و ناشعر شدیدا مخدوش شده است. شبکه های اجتماعی پرند از جملات و بندهایی که زیر هم نوشته می شوند و پانویسان این متون ، آنها را قابل قیاس با شاهکارهای ادبی میخوانند..فقط کافی است که به این جملات وزنی هم اضافه شود ، نه فقط وزن عروضی کامل" که وزن نیمایی حتی "و یا وزن چند بحری شعر آزاد..!
تا چند روزی" نگارندگان این جملات ، استادانی باشند برخوردار از مدح پانویسان.
✍️در شعر نو باید زبان را خوب دانست و با بافت و ترکیبات زبان آشنایی داشت.حروف پیشاوند و پساوند را خوب درک کرد.هر پشت هم اندازی کلمات نمیتواند نظم یا نثر باشد.گزینش وزن، وسیلهٔ زیباسازی شعر و از ضرورت هاست. ششظش
در شعر کهن(کلاسیک) نوع بسته بندی و حالت و فرم( قالب) شعر، انتظار اصلی شنونده بود
در حالیکه در شعر امروز ، بیان مطالب در کوتاه ترین جملات، مفاهيم زیبا، پویایی زبان شعر و ابداع ترکیبات تازه منظور است.
✍️هدف از انتشار شعر:
۱_نمایاندن سطح آگاهی و نبوغ و خلاقیت فردی و شناساندن خود به دیگران.
۲_دریافت بازخورد از خوانندگان و شناسایی و پی بردن به نقاط قوت و ضعف اثر و سعی در برطرف کردن شان.
♦تعامل و همراهی شاعر با منتقد♦
خاطرم هست درست زمانی ڪه تازه از هرزخوانی و هرزنویسی، و بطور کلی از نگارش آماتور فاصله گرفته بودم اشعارم را ( البته اگر بشود آنها را شعر نامید ) به محض "سرايش ونگارش " بدون ویرایش "سریعاً منتشر می كردم. برای دیده شدن در من، عجله ای وصف ناپذیر وجود داشت. اما بیش از نیاز به مطرح شدن، من نیاز به راهنمایی داشتم و تقاضا می کردم که نقد شوم. دوست داشتم اشعارم در زیباترین و کامل ترین فرم و حالت خودشان ثبت شوند. پس روحیه آموزش پذیری خود را تقویت کردم و از منتقدین آثارم صمیمانه تشکر می کردم.
آن زمان کسی نه وقتش را داشت و نه حوصلهٔ اینکار را... و اکثر شعرایی نوپا نظیر من ، نقدپذیر که نبودند هیچ ، نقد را توهین هم تلقی می کردند. بنابراین کسی گرز پدرش در گرو نبود که برای تحلیل اثر کسی بخواهد وقت و انرژی خود را از دست دهد، در شعر کنکاش کند و نادیده ها را در پس اشکال ظاهری شعر ببیند و در برابر نور قرار دهد و در نهایت در قبال این همه چیزی که با آن مواجه می شد جبهه گیری شاعر با گارد بسته و موضع دفاعی در سنگر یک دندگی و نادانی بود.
لازم است تا مطلبی را داخل پرانتز عنوان کنم.(جامعه هنري به نسبت خالقین آثار ، فاقد نیروی کافی برای نقد بوده و هست و همان انگشت شماران هم درک درستی از نقد نداشتند و تاحدی می باید به شاعران حق داد اگر گاهی در برابر برخی از" به اصطلاح نقد"ها موضع دفاعی میگیرند. بسیاری از ما به تجربه به این قدرت و فهم دست یافته ایم که نقد منصفانه را از نقد مغرضانه تمیز دهیم. به سادگی میتوان از طریق جملات حتی"به شخصیت بیمارگونهٔ پشت این جملات پی برد.
👁 نقد یعنی:
بررسی و تجزیه تحلیل منصفانه یک اثر یا مقوله ای مورد بحث و دیدن نقاط قوت در کنار نگات ضعف اثر و لزوماً انتقاد به معنای پیداکردن نقاط ضعف صرفاً نیست. اتفاقاً متوجه شدم که در نقد حرفه اي باید ابتدا نقاط قوت اثر را دید و به خالق اثر گوشزد کرد تا با روحیه بهتری برای شنیدن ایرادات و نواقص اثرش آماده می شود. من در همین انتقادات تند و تیز ، پخته تر از كوره درآمدم و توانمندتر قلم زدم. اینکه ما در خلق یک اثر ادبی مرتکب اشتباهاتی شده ایم به هیچ وجه مایه شرمساری و سرافکندگی نيست..اما اینکه ما در اشتباه مانده، دست و پا بزنیم و با این حماقت و نادانی بميریم باعث خجالت خواهد شد.
♦تعامل و همراهی شاعر با مخاطب♦
بیشتر شاعران توجهِ بیش از اندازه به فهم و دریافت مخاطب دارند و بشدت نگرانِ مخاطب هستند که مبادا از درک عاجز باشد و انقدر سطحی متن را پیش میبرند که از شعر دور میشود و یا گاهی با بی‌تفاوتی نسبت به میزان فهم و درک مخاطب دست به خلق تصاویر میکنند و اینجاست که باید گفت حصول به یک تفاهم و تعادل میان شاعر و درک مخاطب کاری ست دشوار و شاعرانه (یعنی این تنها کار شاعر است و هر کسی هم نامش شاعر نیست) و با تجربه به‌دست می‌آید و ادامه و حفظ آن نیز دشوار..
البته مشروط بر اینکه شاعر واقعی، جدی و حرفه‌ای باشد.
✍️محمد_نیكروش


1