ساختار شکنی در شعر (8) ساختارشكني در شعر (8) فصل دوم اثبات سبک زلال تعریف سبک لغت « سبک » در اصل یعنی : قالب ریزی فلزات و ریخته گری و همچنین به معنای روش و طریقه است. اما این معنا در مقوله ی شعر نیاز به تشریح دارد. سبک در شعر یعنی: روشی که منحصر به فرد باشد و شعر با آن روش، نوع خودش را بشناساند و یا به عبارتی : سبک در شعر عبارت است از طریقه ای که سروده،با آن خودش را از دیگر شعرها در جهان ادبیات متمایز گرداند. انواع سبک بطور کلی در جهان، دو نوع سبک شعر وجود دارد و دیگر سبک ها زیر شاخه های آن هستند. و آن دو سبک عبارتنداز: 1- سبک محتوایی 2- سبک فرمی اینک به توضیح هر کدام می پردازم: ۱- سبک محتوایی: عبارت است از نحوه ی بیان و خوانشی که در آن به کار می رود. شاید این نحوه به روالی ساده یا پیچیده و با آرایه هایی مصوّر گردد که زمان نیز در آن بی تاثیر نیست. سبک محتوایی خود به دو بخش تقسیم می گردد که عبارتند از: الف- سبکهای مکانی: عبارت از سبک ایرانی، سبک مصری، سبک آمریکایی، سبک انگلستانی، سبک فرانسوی ( یا سبک اروپایی)، سبک ژاپنی و.... ب- سبکهای زبانی: عبارت از سبک فارسی(ترکستانی، عراقی، اصفهانی ...)، سبک انگلیسی، سبک عربی، سبک آلمانی، سبک ترکی و.... تذکر: در گذشته روی سبک فارسی تقسیم بندی دقیقی صورت نگرفته است و این کار بسیار با عجله انجام یافته و متاسفانه قرنها ست ما نسل به نسل، مقلدّ چنین تقسیم بندی بسیار کلی و ساده هستیم و یکی از علّتهای کند بودن پیشرفت ادبیاتمان نیز همین است. این تقسیم بندی های گذرا بخصوص به جریان گذاشتن عبارتهایی چون دوره ی بازگشت، خود عامل تنبل پروری و سدّی برای پیشرفت نسل جدید ادبیاتما می باشد. لذا درهیچ ادبیاتیدوره ی بازگشت نداریم. در غیر این صورت و با تصور اینکه زمان در سبک ها تاثیر دارد، ادبیات ما رشدی نکرده و در همان دوره ی اول ( کلاسیک) در جا می زند. اما اگر قبول داشته باشیم که در زمان حال قرار داریم پس باید این را هم بقبولانیم که شعر در هر سبکی استعداد پیشرفت و تغییر دارد و چرخش زمان به تغییر جدیدی از فرم و بیان و محتوا سبب خواهد شد. آیا بر این فکر کرده اید که علت اینکه خیلی ها می خواهند از قالب فرار کنند چیست؟! برای اینکه تنبل پروری را در جوامع بشری رواج داده اند. و ما هیچوقت این خیانتها را هضم نخواهیم کرد. امروزه اگر بخواهند فرهنگ موسیقی فارسی و ترکی این تمدن بزرگ را از بین ببرند ابتدا قالب های عروضی شعر را از مُد می اندازند. و این یعنی خیانت . چرا برخی از جوانان ما از قانون و عروض و قالب فرار می کنند؟! چرا کم کم اصالت موسیقی های ما به جای اینکه با تنوّعی شور انگیز ثبات پیدا کنند، از بین می روند!؟ چرا باید بنیان فرهنگ و اصالت ما این چنین شکاف بر دارد؟ آیا می دانید علتش چیست؟! علتش به قلّه نشاندن احساس های هرج و مرج و بدون در و دیوار ی است که به عنوان فرهنگ ( که معلوم نیست از کجای دنیا هم سرچشمه گرفته) بر پیکره ی شعر فارسی و ترکی تزریق می شود. البته نزدیک به نود و نه درصد آنهایی که از قالب فرار کرده اند از لحاظ عروض و فنون شعری بی سوادند و اگر درست کنکاش شود خواهیم دید که یک غزل درست و حسابی هم ندارند. اما تبلیغ چنان قوی است که فرار از وزن و قالب و ساختار ، نرم نرمک بر ذهن اساتید عروض نیز اثر می گذارد. دوستم استاد غزل است اما نثر را بر غزل ترجیح می دهد!!! خیلی جالبه!!! آن طوری که هایکوی ژاپن را تبلیغ می کنند به بایاتی آذربایجان تعصبی ندارند!!! براستی، خلق سخن در قالب های عروضی مهارت و شایستگی می خواهد، برای اینکه شاعر شدن کار هرکس نیست. کسی که از قافیه یابی خسته شده باشد و از نظم و وزن فرار کرده و به قالب شعر اهمیتی نداده باشد ، به اصالت ادبیات مملکتش در عرصه ی شعر کمکی نکرده است. چنانکه اگر یک زرگر، نتواند نگین انگشتری را ساییده و جلا بخشد خارج از جرگه ی هنرمندان است. متن های زیبای تخیل انگیز بدون قانون و قالب و نظم از دوران حضرت آدم (ع) بوده و خواهد بود. چه بهتر که توانائی خلق سخن در قالب را داشته و بر تاثیر و زیبائی حرفمان بیفزاییم. روان تشنه ی ما را به جرعه ای دریاب چو می دهنـد زلال خضر ز جام جمت حافظ ۲- سبک فرمی عبارت است از نحوه ی شکل گیری خارجی شعر و نحوه ی قرارگیری ابیات یا سطور در ساختار خارجی قالبی که دارای تعریف و قانون و اندازه می باشد و بطور کلی به دو بخش تقسیم می گردد: الف- دوره اول ب- دوره دوم الف – سبک های دوره ی اول: سبک فرمی دوره ی اول به دو نوع بوده: ۱- سبک کلاسیک اولیه ی اصیل ۲- سبک کلاسیک اولیه ی ترانه در سبک های کلاسیک، هر چند که اغلب، پیام و بیان در محتوای کلام، تحت تاثیر گذشت زمان ، متغیر می باشد، اما عامل شکل گیری در ساختار شعر کلاسیک، « بیت » می باشد. بیت یعنی دو مصرع که از لحاظ طول وزن باهم مساوی هستند. چه بطور طبقاتی در ترانه قرار گیرند و چه در تک بیتی ، غزل و... مثال در شعر زبان فارسی و زبان ترکی: بطور کلی همه ی اشعاری که شکل ساختاری آنها به صورت مربع و مستطیل در می آید در سبک کلاسیک قرار دارند (غزل، رباعی،مثنوی، قصیده،دوبیتی،تک بیتی، یا ترکیبی از غزل و مثنوی و ترکیبهایی مانند اینها مثل مخمس... و یا ترکیبی از ابیات کوچک و بزرگ در ترانه های کلاسیک که در این صورت ابیات با مصرع های مساوی و مستقل که به شکل ساختاری مربع و مستطیل در می آیند و روی هم چینش دارند. و در شعر ترکی مثال: بایاتی،غزل،مثنوی، بئشلیک، گرایلی، قوشما، دیوانی و....) آن که در سبک فرمی دوره ی اول (کلاسیک)، شکل ساختاری را پی ریزی می کند، بیت ها هستند که چه بطور مستقل و چه بطور جمعی یا ترکیبی، بطوری که مصرع هایشان همسایه ی دیوار به دیوار باشند،تشکیل یافته است. فرض کنید فرم زیر یک تک بیتی یا بیت کوچکی از ترانه ی کلاسیک است: فاعلاتن فاعلاتن قاعلات فاعلاتن فاعلاتن فاعلات بصورت مستطیل در آمد حالا اگر دو بیت، زیر هم قرار گیرند شاید بطور کلی بصورت مربع یا مستطیل در می آید. فاعلاتن فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلاتن فاعلات این روند ویرایش در قالب هایی چون غزل و رباعی یک پارچه شکل می گیرد اما ممکن است در برخی ترانه های کلاسیک مستطیل های خوابیده، بطور نامنظم و کوتاه و بلند روی هم قرار گیرند، اینطوری: فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلاتن فاعلان فاعلاتن فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلاتن فاعلانن فاعلات فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات در ترانه ی فوق ، بیت اول یک مستطیل خوابیده ، بیت دوم یک مستطیل خوابیده و کمی بزرگتر از اولی، بیت سوم یک مستطیل خوابیده و کمی بزرگتر از بالایی ها. و بدین ترتیب بیت ها، مستطیل های خوابیده روی هم را نمایان می سازند. پس شکل های مربع و مستطیل که اساس تشکیلشان از « بیت » شروع شده است در سبک فرمی دوره ی اول جای می گیرد و قالب های سبک کلاسیک دوره ی اول عبارتند از : ۱- قصیده ۲- غزل ۳- قطعه ۴- مثنوی ۵- ترجیع بند ۶- ترکیب بند ۷- مسمط ۸- مستزاد ۹- رباعی ۱۰- دوبیتی ۱۱- تصنیف ۱۲- چارپاره ۱۳- مفردات ۱۴- ترانه ها کلاسیکی و امثالهم... مثالی از چند فرم کلاسیک: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن مربع ، مستطیل (غزل) فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن مستطیل (غزل) لاحول ولا قوت الاّ بالله لاحول ولا قوت الاّ بالله لاحول ولا قوت الاّ بالله لاحول ولا قوت الاّ بالله مستطیل یا مربع ( رباعی) فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن مستطیل (تک بیتی) فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن مستطیل ( مثنوی، قصیده ) فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلات مستطیل (ترانه ) ( تشکیل شده از مسطیل های کوتاه و بلند با چینش روی هم ) فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلات مستطیل، مربع (ترانه) فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلات مستطیل (ترانه) در هر حال ، در ترانه های کلاسیک هم ، اثری پیدا نخواهیم کرد که بدون « بیت» باشد. بنابر این « بیت » یعنی دو مصرع مساوی که وقتی زیر هم ویرایش شوند شکل ساختاری مستطیل را تشکیل می دهند. چه مستطیل ساده باشد و چه مرکب. ب- سبک های دوره دوم : ۱- سبک کلاسیک ثانویه اصیل( در این زبان و بیان متغیر و به روز بوده اما فرم ساختاری از نوع کلاسیک اولیه است) ۲- سبک کلاسیک ثانویه ترانه( در این زبان و بیان متفاوت و به روز بوده اما فرم ساختاری از نوع کلاسیک اولیه است) یک بیت مثال از کلاسیکاولیه: ای پسته ی تو خنده زده بر حدیث قند مشتـاقم از بـرای خـدا یـک شکر بخند یک بیت مثال از کلاسیک ثانویه: در جبهه ی تبسم ما رعد و برق شو رگبار زن به محنت و خمپاره ای بخند توجه: هیچوقت به جای کلاسیک اولیه عبارت «زبان کهن» و به جای کلاسیک ثانویه ، عبارت « زبان نو » نگذارید. ما در شعر،زبان نو وزبان کهنه نداریم. در بین کلاسیک های اولیه چنان بیت هایی پیدا می شود که به روزتر از امروز است و در میان کلاسیک های ثانویه، غزل هایی پیدا می شود که دیروزی تر از امروز است. اگر امروز کسی غزلی بنویسد که عبارتهایی از آن را تا به حال،مخاطب ندیده است تصور خواهد کرد که غزلی امروزی بوده و خلاقیت تازه ای در عبارات رخ داده ، در حالی که بهتر از آنها را قبلاً به کار برده اند. مثلاً اگر امروز شاعری در غزلش عبارتهایی چون « پلنگ عشق » و « نهنگ فقر » را به کار برده باشد این چنین استعاره ای بر مخاطبی که تا به حال نخوانده است تازه گی خواهد داشت . مثال از دیوان شمس: پلنگ عشق چه ترسد ز رنگ و بوی جهان؟ نهنـگ فقـر چـه تـرسـد ز دوزخ آشــامـی؟ عبارت « پلنگ عشق » تا زمانی که پلنگ ها در جنگل های دنیا زاد و ولد می کنند جدید و به روز است. و یا غزلی از عبدالجبار کاکایی که از کلاسیک ثانویه بوده و حال و هوای کلاسیک اولیه را می دهد. اما حرفی دارد که عین آن را قبلاً نگفته اند. بنابر این هر شعر در هر زمانی لذت بخصوصی دارد . عبارتهایی چون « این شعر درزبان کهنه » است و « آن شعر درزبان نو است » را از دکان ها بردارید. چون اندیشه ها فرق می کنند و عصاره ی اشعار ، هر کدام در یک رنگ است، لذا دوره ی بازگشت نیز نداریم. ادبیات ما رو به پیشرفت است. با وجود کلماتی چون ساغر و می و میکده و مست و قبا در یک غزل، نمی توان گفت که آن غزل ، برگشت کرده و امروزی نیست. نوع پیام و بیان، اندیشه و القای طریق در شعر ، از نشانه های پیشرفت شعر امروز می باشد. باران گــرفت و گریـــه ی پنـهان مــا ندید خوابیــد شهــر و خـواب پریشان مـا ندیـد تـاوان بـی نـزاکتی از عــاشقـان گـــرفت آن کـور دل کــــه چاک گریبـان مـــا ندیـد مــا خــود بریـــده ایــم قبـا را مگر کسی در روز مـــرگ پیــکر عــریــان مـــــا ندیــد بــر ایــل مــا چـه رفت که دلتنگ ما نشد در عکس ما چه دید که در جان ما ندید؟! مست است آنـکــه یــاد حریفـان ما نکرد خــواب است آنکه خون شهیدان ما ندید عبدالجبار کاکایی ۳- سبک زلال ( قالبهای تعریف شده ای مثل زلال عروضی قافیه دار، زلال عروضی بی قافیه، زلال عروضی پیوسته، زلال آزاد و... که فرمشان مثلث و لوزی و به ندرت بیضی و دایره می باشند در این سبک قرار دارند) مثالی از چند فرم زلال فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن مثلث (زلال تکی) فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن لوزی (زلال تکی ) فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن مثلث (زلال پیوسته ) فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن لوزی ( زلال پیوسته) مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مثلث (زلال تکی۱۱ سطری) مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن لوزی ( زلال تکی۱۱ سطری) مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن لوزی ( زلال پیوسته ) سبک زلال، سبکی جهانی است و شکل ساختار خارجی قالب هایش طبق قانون نوشتاری ، بصورت لوزی و دایره و مثلث و بیضی در می آید. هم اکنون قالب های زیر در شعر فارسی و ترکی در سبک زلال قرار دارند: ۱- زلال عروضی قافیه دار ۲- زلال عروضی بی قافیه ۳- زلال عروضی تمام قافیه ۴- زلال آزاد ۵- زلال عروضی قافیه دار پیوسته ۶- زلال عروضی بی قافیه پیوسته ۷- زلال عروضی تمام قافیه پیوسته ۸- زلال عروضی یک در میان قافیه ۹- زلال آزاد پیوسته خادم اهل قلم دادا بیلوردی دومآذر ماه۱۳۹۱ هجری شمسی توجه : برداشت مطلب با ذكر منبع بلامانع است
|