آينه نما... بنام یکتای بی همتا بی شک همه انسانها در دیرباز زیستنمحو تماشای آینه نمای زندگی شدند... خیلی ها این آینه را دیدند و تجربهحاصل نمودند... خیلی ها آینه را دیدند و با امید و عشقشون گرد و غبار را ازآینه زدودند و باز محو تماشای او شدند... آینه نمای زندگی تو چیست؟!!!تجربه تلخ و شیرین زندگی... آینه نمای تو جلوه گر تجربه های تو و امثال تو شد، تو گام برداشتی و راهزیستن آغاز نمودی. بلندی هر گام تو نشان از میزان تلاش تو بود، در زیستن وتو هر بار، گامی فراتر نهادی... در جای جای گامهای تو نشانی بود برای آینه نمای دیگری... تو گام برداشتی وآگاهی جدید حاصل شد.... هر آنچه می دیدی، در نگاه اول تو، جز عشق و تحسیناو گامی نبود و تو پیش رفتی و گاهی آنقدر غرق تماشا می شدی که زمان رابرای گام بعدی به دیده فراموشی می سپردی... همچنان غرق تماشا و بودی و دل بریدن برای تو شده بود گام محال... سالهاماندی و غرق تماشا شدی، دیگری گام فراتر نهاد... در هر بار گام او لحظه ایتأمل بود، آنی تماشا می نمود و گامی فراتر می نهاد... او می رفت و گامهای فراتر... با اینکه می دید و لذت حاصل می نمود... لیکنباز به راه خود ادامه می داد... او به دنبال نشان یار می رفت و هر بارنشانی میدید، جوانه امید قلبش نمو می یافت و باز گامی فراتر می نهاد... و تو همچنان غرق تماشای همان نشان... جای جای گامهای تو را نشان طبیعت نهان ساخت... و تو غرق تماشا ماندی ودیگری در پی نشان یار... آینه نمای تو نشان یار بود و طریقت روشنی... او همچنان گام بر می داشت و در پی نشان او... جای جای گامهای او، آینهنمای دیگری شد و او غرق در نشانی شد و مثل تو غرق تماشای نشان... دیگران را گامهای دیگر... گامهای فراتر... نشانهای بیشتر.... آگاهیفراتر... ولی کدام آینه نما می گوید من و تو تام و کمال آگاهیم و غرق درتماشا بمانیم؟!!! آگاهی جز او نیست و نخواهد بود چرا که او داناییست وصف ناپذیر... هوالحکیم
|