تهران شبها تیره و تاریکاند. نورهای کوچک و بزرگ زیادی به چشم میخورد ؛امانه از ماهو ستاره. کورسویی ناپیدا ، از سوی آیفون. تنها نقطهٔ امید، شومینهٔ کنار خانه است.البتهبا گاز کار میکند؛ نه با هیزم. هیزمهایش سرامیکیست و امیدمان مثل آن واهی ! شب، چهرهٔ آسمان بیمار گونه است. روزها آسمان تب دارد و زمین لرز. دود میبارد و ابر تماشا میکند و باد میایستد ؛ نمیوزد. گهگاهی درد هم آب را گل آلود میبیند. تور پهن میکند ، به امید صید انسانها به این مجموعه «تهران» میگویند.
|