شعرناب

حرفهایی که یخ بزنند، بهتر است

عادت داشتم همیشه حرفهایم را میزدم
میترسیدم جوهرشان در دلم خشک شود،
تاریخ انقضایشان بگذرد،
سرد شوند و از دهن بیوفتند ،
میترسیدم بپوسند
اما
نمی‌دانستم
بعضی حرفها ،بعضی چیز ها، گفتنش جوهره ات را خشک میکند،
سرمای شنیده نشدنش تو را میسوزاند
و بی صدا ، آرام و تدریجی میپوسی....
تو می مانی بایک افسوس
که ای کاش ناگفته می ماند ،
حرفهایی که به زحمت ،بر زبانت جاری شده بود....
آری
بعضی حرفها باید سرد شوند و از دهن بیوفتند...


1