گذری بر زندگی و شعر لیلی گلهداران شاعر بوشهریمهربانو "ليلی گلهداران" شاعر ایرانی، زادهی سال ۱۳۵۵خورشیدی در بندر بوشهر و اکنون ساكن رم پایتخت ايتالياست. وی فاغالتحصیل مقطع دكترای تخصصی رشته تکنولوژی ديجيتال در هنرهای نمايشی (تئاتر) دانشگاه ساپينزا رم ايتاليا و هم اکنون استاديار بخش ادبيات نمايشي دانشکدهی هنرهای نمايشی است. ▪︎کتابشناسی: - زن مخروط سیاه - یوسفی که لب نزدم - سینیور - توت فرنگي و خامه - بوتیمار تهران - ۱۳۹۵ - متو - يوشا تهران - ۱۳۹۸ - آگهی - يوشا تهران - ۱۳۹۸ - اين ارواح - افراز تهران - ۱۳۹۸ و... ▪︎نمونه شعر: (۱) [تنی با خویش] مثل عنکبوتی که بر دیوار اما روی سایهی خودش راه میرود در خودم به راه میافتم و میگذرم بی دلیلِ راه دلاّل جملهی علتها هم راه میشود و همراه تن میکَندم که تنی کُندم با هر ناتنی تن میدهم که دور کُندم از هر وطنی مثل عنکبوتی که خانه از تن خویش میتنید از خانه بیرون میزنم بیسایه و دیوار هموار میشوم در طنین نَواش تنی تازه در بر و بر تن میکنم. (۲) [لباس توری] عنکبوتی که هر روز از دار من بالا و پایین رفت پیراهن سفیدی بر تنم بافت که پشهها گلهایش شدند زیبا شدهام با تور صورتم؟ شفیره چند روزهای که من پیرزنم با لکههای سیاه بر جسم و پیشانیام! سوسکی گوشهی لبم گیر کرده است چهار گوشهی اتاق چندششان میشود میگریزند حتا از عبور سایهام ماندهام در این میان با تهوع و عنکبوتی که دست بر نمیدارد. شبپرهی جوان! به من نزدیک نشو چشمتنگ کن تا زمان بگذرد و قلمروش را تا انگشتهای پایم گسترش دهد بعدی که له شد آن وقت نوبت تو میشود که فکر کنی لباس توری نحسش را چطور در آوری بعد عریانی پیرم را با چه دامی بپوشانی. (۳) دلم برایت تنگ میشود حتا وقتی روبهرویم نشستهای و نگاه تو دور میشود از مماس نگاهم تا فنجان چای قول بده قول بده تنها دستهای من زیر سیگاریات باشد. (۴) روی نگاهم غلیظ و داغ چه قهوهای میریزد چشمهایت عرق میکند نگاهم و مست میکنی. (۵) هرگز نمیشود سگاش خيز برداشته باد و در كلاه شنل اسباش روی دو پا شيهه مهار شده با افسار هر بار كه میبينمش همان تيزی درست ميان دو چشمم و راست بر تيغهی دماغ عوض نمیشود هر روز كه روبهرويش نان شيرمال كفترها را ريز ريز میكنم خسته كه دورش میزنم يا در ايستگاه منتظرم شمشيرش هميشه دنبالم نه عوض شدنی نيست نه شماره كفش آهنیاش بر ركاب نه ماهيچههای منقبض صورت برنزهاش هيچ وقت نه عوض نه به من نگاه مرد بزرگ ميدان بر صفهای از سنگ و چلغوز كبوترها. گردآوری و نگارش: #لیلا_طیبی (رها)
|