شعرناب

بیداد کوخردی

استاد "محمد بن یوسف کوخردی" متخلص به "بیداد کوخردی" شاعر هرمزگانی، در سال ۱۳۴۶ خورشیدی در روستای كوخرد شهرستان بستک دیده به جهان گشود.
وی در سن هفت سالگی طبق روال معمول آن دوران به مکتب خانه رفت، و نزد "ملا سيد ابراهيم"، و "ملا سيد سليمان" تعليم نموده است. همچنين وى در مدرسه جامی کوخرد نیز تحصیل كرده است، اما به دليل مشكلات رايج در آن زمان، نتوانست تحصيلاتش را ادامه دهد؛ بنابراين تا مقطع راهنمايی بيشتر درس نخواند‌.
ایشان از ۲۰ سالگی ترانه‌سرایی را آغاز و بیش از ۲۰۰ ترانه نوشته شده دارد و شايد هزاران ترانه‌ی نانوشته‌ی ديگر. ترانه‌های ایشان ساده و روان است و نخستین ترانه‌ای كه از ايشان در نوار خوانده شد، ترانه‌ی «محله‌ی لُز»، زمانی كه ۲۲ سال داشت در سال ۱۳۶۸، توسط "محمد صالح جناحی" خوانده شد.
وی از سال ۲۰۰۶ میلادی، ساکن كشور امارات متحده‌ی عربی شد و در آنجا مشغول به كار هستند و یکی از غنی‌ترین منابع آرشیو موسیقی هرمزگان بخصوص بستک را در اختیار دارد.
▪︎نمونه شعر:
(۱)
[بی هَوی]
برون نَنده سه چهار سالِن موكِس هاو از كُجو بارِن
خدا رحمت بكو نازل كه مردم بی هوی خارِن
تمومِ بركه يا خالی نمونده بر كسی حالی
روزين بر مو كَده سالی موكِس هاو از كُجو بارن
هَوه چشمه و چاه حُشك بی ته صحراو نابِنِش مُروی
موهيا مُردِن از شَيدی موكِس هاو از كُجو بارِن
مَخه بَنده ات نه استاهِل كه رحمت ناكُنِش نازل
خداوندا خوتش قادر موكِس هاو از كُجو بارِن
زمستون مثل پاييزِن دل از غصه چه لبريزن
گله بون از پَه هُش سيرن موكِس هاو از كُجو بارِن.
(۲)
[بـَرُون]
بَرُون انده چقَدر صَفا شَوُردِه
هَمه اِ نِعمَت خدا شَوُردِه
صَحرا سَبز ومُوجا پُر اَز بَهارن
عَجَب شانسى خدا بَر ما شَوُردِه
گَپ و كوچک زَن ومَرد شاد و خُرَم
اگَشتُون ته بَهار بايار و هَمدَم
هَواى سَرد نُورُوز بَهارى
اتُندوى باد كُوش و بَرون نَم نَم
عَجَب سال خَشى مُوجا بَهارن
تَمام دَشت و صَحرا لاله زارن
اگَشتُون هَمرَه يَک عاشِق و مَعشُوق
چه فايده كه «بيداد» دُور اَز دِيارن
تَمام بركه يا لَبريز اَز آون
شِرنگ مثل شَكَر آوش زُلالن
گله بون همره پـَه تِه دَشت و صَحرا
هَركسى اَز دُمِه خير و اَكالِن
خَشن مُوگَه بَرون بات و بَهار بيت
تِه صَحرا سَبز و مُوجا لاله زار بيت
اخونم شعر خُومُون بَر دُوست و ياران
انشاءالله كِه حَياط و زندگى بيت.
(۳)
[واتس آپ]
اَز وَقتى انده واتس آپ نَمُوندِه صَبر و اَعصاب
مُوكِس در انتظارن دِل شون پُر اَز تَب و تاب
گپ وكوچک چت اَكنن خونو اكنن وچش اكنِن
افرسن فيلم و عكس شون دل يک و دو خش اَكنِن
حالا دنيا خلاصِن دَست اَز هيچه نواسِن
با اينترنت و واتس‌آپ دُت و پُوس دَر تَماسِن
گه و بيگه و صحرگاه مُوكس لِه خَطِّن والله
گَپ اَزِتُون با ويچت دِل شُون خَشِن ماشاالله
حالا آخر از زمانن شعر «بيداد» تَمامِن
اَز شَرق تا غَرب دُنيا مُوچى با يک پيامِن.
گردآوری و نگارش:
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)


1