سردترینسردترین سردی روحم را برایت مینویسم همانگونه که از سردی ها و برگ ریزان برایم گفتی داستان هایی که از فصل غم برایم نوشتی گذشت و گذشت من هم سردتر از سردی که فکرش را کنی از وزیدن باد بعد باران سردترم از کوه پر از برف یخترم یا برگرد و گرما را بیاور یا بگذار سرد بماند و فراموش کنم فصل گرما را تاریخی بماند یادگار بیست بهمن هزار و چهارصد....
|