ایرج خالصیاستاد «ایرج خالصی» فرزند حاج عبدالعلی خالصی، (از طایفهی لرتبار "رشنو" یا "رشنوادی" ایلام) شاعر پیشکسوت ایلامی، زادهی سال ۱۳۲۶ خورشیدی، در شهر ایلام است. او به زبان فارسی و کوردی ایلامی شعر میسراید و بیشتر اشعارش در قالب مثنوی و مضمون اشعارش عشق و عرفان وصف طبیعت و مسائل اجتماعی و... است. شعر خالصی روان، ساده و دارای آهنگ و موسیقی خاص است. دکتر خالصی، اکنون در تهران به شغل وکالت میپردازد. او، وکیل پایه یک دادگستری، دکترای حقوق جزا و جرمشناسی و دارای مدرک فوق تخصص در حقوق تطبیقی بینالمللی است. نخستین مجموعهی شاعر با عنوان «در آستانهی باور» که حاوی شعرهای سنتی، نیمایی و سپید بود در سال ۱۳۵۶ به علت داشتن محتوای اجتماعی ضد رژیم حاکم وقت در برخی از اشعار آن مجموعه، ممنوعالانتشار اعلام شد. اشعار کردی وی به زبان کردی ایلامی از سال ۱۳۷۰ در ماهنامهی (ئاوینه)، هفتهنامه پیک ایلام و سپس در مطبوعات کشوری چاپ و منتشر گردیده و در صدا و سیمای ایلام خوانده شده است. ▪︎کتابشناسی: - گولی و تووپ قلقلی و بادبادهک (مجموعه شعر کودک) - نشر زانا ۱۳۹۹. - بازوان برهنه باران - نشر ثالث ۱۳۸۵. - ترانههای کوتاه زمینی - نشر ثالث ۱۳۸۵. - ذهن آبی نیلوفر - نشر ثالث ۱۳۸۵. - یاس زرد نگاه - نشر ثالث ۱۳۸۵. - گفتگو و وهرد شای کوهیل شهلهم - نشر زانا ۱۳۹۱. - ههوای بهرز کوهسان - زانا ۱۳۸۹. - خاتون شعرهیل عاشقانهی من و عشق ئهبهدی - نشر زانا ۱۳۹۰ - خش کهی ده سایهی خوهی» (رم میکند از سایه خودش) مشتمل بر ۱۲۰ هایکو (کردی-فارسی) - نشر زانا. - شهلهم (یکی از مهمترین کتابهای شاعر که در آن به بخشهایی به طبیعت و جغرافیای استانش، ایلام پرداخته است و شامل ۳۰۰۰ بیت میشود) - شاهين و دال، گورگ و گهمال (۴۰۰ بيت) - بومباران (۳۰۰ بيت) - گوله جار (مجموعهی شعرهای سنتی و سپيد) - دويه تلهژن (منظومه) - خاو و خيال (منظومه) ▪︎نمونه شعر کوردی: (۱) دهلیایگه خوهشبوو لهفالهف ده گول تووهی ئهرغهوان □ دریایی است خوشبو لبالب از گل دره ارغوان. (۲) میشت زهمینه وه رهو ئاسمان قلاقیران □ مشت زمین است بر آسمان قلاقیران. (۳) خوهراوا ده دهلیای خهزهر غهرقهو بی خوهر □ غروب در دریای خزر غرق شد خورشید. (۴) تا هم کار کهی لانهیل رهنگارهنگ ده ههر لانهی کهمووتهری- دهلیای مدیتهرانه □ تا بیکران لانههای رنگارنگ در هر لانه کبوتر دریای مدیترانه. (۵) قهتار شهنگ دارشاننه دارهیل بهرو پاییز □ قطار فشنگ بر زمین ریختهاند درختان بلوط پاییز. (۶) چو کهمووتهر نامهوهر مانگ گرته دهنووک و برد لهکهی ئهوری □ همانند کبوتر نامهبر ماه را به نوک گرفت و برد لکهای ابر. (۷) خش کهی ده ساگهی خوهی ئاهوو □ رم میکند از سایه خودش آهو. (۸) وای وههار شانگ کهیک گیس سهوزی کیشت گهنم. □ باد بهاری شانه میزند گیسوان سبزش را گندمزار. ▪︎نمونه شعر فارسی: (۱) [دوست] مرا تار و مرا پود است چون دوست تمام هستیام نقش رخ اوست چو میرنجد دل یار من از هیچ و من هم از دل و جان دارمش دوست نمیگویم به او نازکتر از گل و یا بالای چشمان تو ابروست مرا آن دم که با یار است دیدار نمیگنجد دل دیوانه در پوست وگر یک لحظه در منظر نباشد تمام سینهام فریاد او، اوست دلم عاشقترین دلهای عالم و او زیباترین بیهای و بیهوست فضای آینه تصویرت ای جان خدای واژهها تفسیرت ای دوست. (۲) زخم سیاه تازیانه بر شانههای برف شکفته است و باد بیهراس میگذرد شتاب باریدن دارد برف وقتی که فرود میآید بر سنگفرش و سپیدی را از تن سپیدارها باز میستاند در لحظهای که سپیدارها دار میشوند و دانههای برف پر میزنند در پرندگان آواره وقتی که آشیانهها خالی را در برف پرواز میکنند. (۳) هر واج واژههایش تفسیر عشق من بود باید صبور بودن تدبیر عشق من بود. (۴) دریای بیکرانم در اوج بیقراری ای عشق، ای یگانه با تو قرار دارم. (۵) باز مرا میبرد تا به کجا این نسیم موج سوار دلم کشتی بیبادبان. (۶) جان پر از بهار من از تو شکوفا شده است ای دمن پر از چمن بنفشهزار گشتهام. گردآوری و نگارش: #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
|