خلاءچشمانت را ببند روی همهی بدیها، روی حرفهایی که به ناروا زده شد و تو آرام شکستی ، روی همهی قضاوت هایی که قاضیانش برای عیبهای دیگران قاضی اند اما برای عیبهای خود وکیل مدافع . آری چشمانت را ببند روی همهی نمیتوانمها و نمیشودها . پنجرهی قلب را باز کن به روی سعادتمندی و خودت را برای پرواز با همای سعادت تا اوج آسمان رهایی آماده کن نگران نباش که جهان کبوتر را کنار کبوتر قرار میدهد و باز را همسفر باز میکند تا ز هم صحبت بد جدایی جدایی احقاق گردد . ما یک بار زندگی نمیکنیم ، بارها زندگی میکنیم ، روز ها زندگی می کنیم و یک روز و یک بار می میریم پس اینک درب تغییر را به روی خود بگشا ، از پیله کرم بودنت در بیا و دمی پروانگی را تجربه کن. روح و روان من شود زنده به یک جهان ناب در خلاء شب های محض ، ذهنیتم درون قاب با سپاس از عزیزانی که به مهر خواندند و با لطفشان موجبات خوشحالی این دانش آموز را فراهم کردند....ژکا
|