دو رباعی * زنده به گور * یک عـمر دلم لبالب از خون بوده است چشمان من از تبار جیحون بوده است لیلای مرا زنده به گورش کردند مجنون تر از آن َام که مجنون بوده است شباهنگ = مرغ سحر خوان = بلبل * دلتنگی * یک عمر دلم تنگ دل سنگ ات بود خوش نغمه ترین مرغ شباهنگ ات بود ازدیده هر رباعی ام خون می ریخت روح غزلم همیشه دلتنگ ات بود میراسماعیل جباری نژاد م -ادلی
|