شعرناب

به اعماق میروم!

به اعماق میروم
به اعماق میروم برای همیشه
جفتم را پیدا کرده ام یک حلزیون ابی اسمانیست!
به اعماق میردم تا صورت بعضی ها را نبینم
تا دیگر هر روز صبح با بعضی ها سلام و احوال پرسی نکنم
شماره همه اژانس هارا از گوشی ام پاک کرده ام
با اسنپ میروم.راننده هایش فضول نیستند!
وهمیشه چراغ راهنما را موقع پیچیدن روشن می کنند!
به اعماق میروم تصمیم را عوض نمی کنم.دیگر خسته شده ام از این هوای نامطبوع
از این چهاراه های شلوغ
از این صف های طویل رو به خوشبختی
از این کلاه گیس برداشتن ها از این کلاه گیس گذاشتن ها
از این زندگی مصنوعی.....
به اعماق میروم.امشب با سفره ماهی ها سر یک سفره شام خواهم خورد...
اینجا صدایی نیست.جز صدای تلاپ تلاپ هوای بازدم من.که رو به بالا میرود...
خزه ها نگرانند ! انگار فکر می کنند من جایشان را خواهم گرفت
مرجان های اسرار امیز فقط خیره خیره نگاه می کنند!
به اعماق میروم.شاید صداقتی را که در خشکی پیدا نکرده ام اینجا بیابم!
حتی عشق را....
با تشکر
دانیال فریادی


2