رهایی نیابد کس از دست کس باسلام به شاعران بزرگوار سایت بخوانید از گفتار بزرگ شاعر سرزمین ما سعدی بزرگوار به چینید از باغش گل را **************************** اگر کنج خلوت گزیند کسی که پروای صحبت ندارد بسی مذمت کنندش که زرق است و ریو ز مردم چنان می گریزد که دیو وگر خنده روی است و آمیزگار عفیفش ندانند و پرهیزگار غنی را به غیبت بکاوند پوست که فرعون اگر هست در عالم اوست وگر بینوایی بگرید به سوز نگون بخت خوانندش و تیرهروز وگر کامرانی در آید ز پای غنیمت شمارند و فضل خدای که تا چند از این جاه و گردن کشی؟ خوشی را بود در قفا ناخوشی و گر تنگدستی تنک مایهای سعادت بلندش کند پایهای بخایندش از کینه دندان به زهر که دون پرورست این فرومایه دهر چو بینند کاری به دستت درست حریصت شمارند و دنیا پرست وگر دست همت بداری ز کار گدا پیشه خوانندت و پخته خوار اگر ناطقی طبل پر یاوهای وگر خامشی نقش گرماوهای تحمل کنان را نخوانند مرد که بیچاره از بیم سر برنکرد وگر در سرش هول و مردانگی است گریزند از او کاین چه دیوانگی است؟! تعنت کنندش گر اندک خوری است که مالش مگر روزی دیگری است وگر نغز و پاکیزه باشد خورش شکم بنده خوانند و تن پرورش وگر بی تکلف زید مالدار که زینت بر اهل تمیزست عار زبان در نهندش به ایذا چو تیغ که بدبخت زر دارد از خود دریغ و گر کاخ و ایوان منقش کند تن خویش را کسوتی خوش کند به جان آید از طعنه بر وی زنان که خود را بیاراست همچون زنان اگر پارسایی سیاحت نکرد سفر کردگانش نخوانند مرد که نارفته بیرون ز آغوش زن کدامش هنر باشد و رای و فن؟ جهاندیده را هم بدرند پوست که سرگشتهٔ بخت برگشته اوست گرش حظ از اقبال بودی و بهر زمانه نراندی ز شهرش به شهر غرب را نکوهش کند خرده بین که میرنجد از خفت و خیزش زمین وگر زن کند گوید از دست دل به گردن در افتاد چون خر به گل نه از جور مردم رهد زشت روی نه شاهد ز نامردم زشت گوی گرت برکند خشم روزی ز جای سراسیمه خوانندت و تیره رای وگر برد باری کنی از کسی بگویند غیرت ندارد بسی سخی را به اندرز گویند بس که فردا دو دستت بود پیش و پس وگر قانع و خویشتندار گشت به تشنیع خلقی گرفتار گشت که همچون پدر خواهد این سفله مرد که نعمت رها کرد و حسرت ببرد که یارد به کنج سلامت نشست؟ که پیغمبر از خبث ایشان نرست خدا را که مانند و انباز و جفت ندارد، شنیدی که ترسا چه گفت؟ رهایی نیابد کس از دست کس گرفتار را چاره صبرست و بس ســــــــــعدی 16 مرداد 1400 حسن لطفی
|