شعرناب

نقطه

درودها
(آیا آنان که می دانند با آنان که نمی دانند با هم برابرند ؟سوره زمرایه ۹)
از لحظه ایی که جوهر قلم نگارنده هستی بر بوم جهان نقش بست بعد از انفجار بزرگ گازهای کیهانی در گوشه ای از آن به علت اختلاف چگالی فشرده شدند ؛و مثل توپ بزرگی در ماده تاریک شروع به تقسیم کردند و این فرصتی بود برای رهایی نور ؛مثل گلو له های نمکی که روی میز ریخته شده ولی به طور منظم سیارات و ستاره ها در منظومه خود و آنها در کهکشانهایشان و سپس در گروه محلی و این همه در خوشه و تار کیهانی خود قرار گرفتند .تارهای کیهانی نظیر سلولهای بدن انسان هستند ؛آن هم به صورت پیوسته (بر گرفته از کتاب جایگاه انسان در گیتی اثر پل ام ساتر ).بگذارید تا این بار از درون به برون هستی برگردیم از سیاره زمین که مثل نقطه ای در میان این سلول است ؛نه حتی کوچکتر از مولکول و آنها هم از اتم و اتم ها از الکترون های گرداگرد هسته و سپس پروتون و نوترون که اجزای تشکیل دهنده کوارک هستند یعنی اجزای تشکیل دهنده نقطه آدم و او هم در خانه و روستا و شهر و کشور و بازهم سیاره زمین و منظومه و کهکشان ...که طی میلیاردها سال نوری شکل گرفته اما (کون فیکون )او اراده کرد و شد .و چگونه است که بعضی از آدمیان از نقطه بسته خود خارج نمی شوند و خالق این همه نظم را نمی بینند و در دایره تنگ اومانیسم ؛خود را خدا می پندارند .((و بعضی بالاتر از مجردات و به قول دکتر شریعتی بر روی محور مختصات از منفی آدمیت یعنی اسفل سافل تا مثبت آدمیت یعنی بالاتر از فرشته ها و نقطه صفر در جا زدن )).باید از این نقطه من به جای ما گذر کرد .موفق باشید .


1