شعرناب

خالو حسین کوهکن

خالو حسین کوهکن
خالو حسین کوهکن (بهکردی:خاڵۆ حوسێن کۆکەن) با نام اصلی "حسین عثمانی" مشهور به "فرهاد دوم" یا "فرهاد ثانی"، "فرهاد زمان"، "فرهاد قرن بیستم" و "وارث تیشه فرهاد" زاده‌ی ۶ مهر ۱۳۰۹ خورشیدی در روستای دروله سفلی از مناطققشلاقیطایفهٔ امامی شهرستان جوانرود استان کرمانشاه بود. پدرش «سلیم» نام داشت و مادرش «زبیده» بود.
او، دربارهٔ تولد خود این‌گونه می‌گوید: "پدرم شخصی مذهبی بود… تولد من مصادف با فوت جدِ پدری‌ام، «یوسف‌ خان» بود، وقتی خبر تولد مرا به پدرم دادند، او می‌گوید: «من انسان برجسته‌ای را از دست داده‌ام و تولد فرزندم در مقابل این مصیبت بزرگ جای خوشحالی نیست»."
در بیست سالگی با دختر عمویش، «رابعه» ازدواج می‌نماید که حاصل آن هفت فرزند می‌باشد. یکی از پسرانش در هنگام تولد می‌میرد و دو پسر دیگرش نیز در ۴–۵ سالگی عمرشان پایان می‌یابد.
در منطقه دروله شغلی به جز چوپانی، کشاورزی و شکار نبود، برای خالو حسین که زمینی نداشت راحت‌ترین شغل «شکار» بود و از این راه گذران زندگی می‌کرد. در سال ۱۳۴۳ به قصد شکارکبکبه کوه می‌رود، وقتی که در کمین‌گاه نشسته‌ بود؛ ناگهان پایش لیز می‌خورد و تفنگ نیز به پایش شلیک می‌شود و در آن‌جا بی‌هوش می‌افتد. وقتی او را بی‌هوش می‌یابند به بیمارستانحلبچهمی‌برند. به‌دلیل کم‌توجهی پزشکان، زود از بیمارستان مرخص می‌شود، اما پس از آن ۴۰ روز دیگر به علت درد زیاد بهسلیمانیهمراجعه می‌کند، به علت سیاهی استخوان پایش، مجبور به قطع کردن آن می‌شوند.
وی به مدت بیش از ۲۰ سال با وجود معلولیت (نداشتن یک پا) و تنها با یک کلنگ، شروع به حفر صخره‌ای در منطقه میگوره می‌کند و غار سنگی حسین کوهکن را از آن به وجود می‌آورد. به دلیل شباهت کار او به بیستون کندن فرهاد، به او القاب فوق‌الذکر را داده‌اند. از دلائل خالو حسین برای کندن و حفر این صخره، می‌توان به عناوینی هم‌چونفقر،آوارگی، از دست دادن خانواده در دوران قبل و بعد ازانقلاب ۱۳۵۷ ایران، فرو ریختن و نابودی خانه و کاشانه‌اش، تلف‌شدن احشام و دام‌هایش درجنگ ایران و عراقاشاره نمود.
در سال ۱۳۵۹ همسرش رابعه‌خانم بر اثر بیماری فوت می‌کند، خانه و حیواناتش نیز در روستایدرولهدر اثرجنگ ایران و عراقویران و نابود می‌گردند و با تعداد گوسفندهای باقی‌مانده راهی روستایمنصور آقاییمی‌گردد. پس مدتی نیز به علت تلف‌شدن بخشی دیگر از حیواناتش، بقیهٔ آن‌ها می‌فروشند و بهمنطقهٔ میگوره، از مناطقییلاقیطایفهٔ امامیروی می‌آورد.
خالوحسین به منطقه کوهستانی و خالی از سکنهمیگورهاز توابعبانه‌ورهمی‌رود و تصمیم به کندن کوه و صخره‌ها می‌گیرد. در سال ۵۷ با جسمی معلول، یک کلنگ و بیل شروع به تراشیدن صخره می‌کند. وی ۱۹–۲۰ سال از عمر خود را برای ساخت خانه‌اش صرف می‌کند. او کلنگ خود را بسیار دوست می‌داشت و اعتقادش بر آن بود که جنس کلنگش از الماس است.
غار او، دارای ۹ اتاق بودهو از چهار خانه مجزا تشکیل شده که در بعضی نقاط نسبت به سطح زمین ارتفاع کمتری دارد. در بعضی از اتاق‌ها ارتفاع به ۱۷۰ تا ۱۸۰ سانتی‌متر می‌رسد. دو خانه تک‌اتاقی بوده و دو تای دیگر شامل چند اتاق مجزا یا همان دالان است که هر دالان به دالان دیگری ختم می‌شود. خالو حسین در یکی از خانه‌های تک‌اتاقی به‌طور مجزا مقبره خود را نیز با دستان خود کنده‌ است تا پس از مرگش او را در آنجا دفن کنند.
او در ۵ مرداد ۱۳۹۵ دربانه‌وره شهرستان پاوه،در می‌گذرد اما بر خلاف وصیتش در محلی که خود آماده کرده بود دفن نشد و او را در قبرستان عمومی دفن کردند.
گردآوری و نگارش:
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
منابع
- ویکی‌پدیا فارسی.
- خبرگزاری ایسنا.


1