شعرناب

چگونه سروش بسراییم؟ (قسمت 2)

چگونه سروش بسراییم؟ (قسمت 2)
برخی ویژگی های شعر سروش
1. سروش، شعری کوتاه است دارای 2 تا 10 لَخت (مصراع یا مصراع واره) و به ندرت بیش از 10 لَخت
(البته از کنار هم قرار گرفتن چند سروش کوتاه مرتبط، می توان به سروشی پیوسته رسید).
2. سروش می تواند در هر وزنی باشد
(عروض سنتی، نیمایی، پیشرو و حتی آزاد)، با این حال، وزن ویژه ای هم برپایه ی دلایل فنی برای آن تعریف شده و این وزن، "فاعلاتن مفاعلن فعلن" و وزن ها و نیم وزن های مربوط به آن است.
3. در برخی زیرگونه های سروش، همه یا بیش تر لَخت های غیرپایانی، همقافیه اند، اما با توجه به تنوع پذیری این گونه ی شعری حتی سروش هایی بی قافیه هم موجودند.
4. لَخت پایانی سروش، برجسته یا کوبنده است و این کوبش پایانی هم برپایه ی همانندگریزی است (برخلاف همانندپذیری موجود در دوبیتی، رباعی و سه گانی) و بر همین اساس، در سروش های قافیه مند،
لَخت پایانی یا بدون قافیه می آید یا در صورت قافیه مندی، طول متفاوتی در مقایسه با لَخت های پیشین خواهد داشت.
5. سروش، محدود به موضوع و نوع پردازش ویژه ای نیست و در آن می توان از انواع موضوعات و پردازش ها استفاده کرد(مثلا سروش، خود را به مانند هایکو، محدود نمی کند به وصفِ بی تفسیر طبیعت و...).
6. در سروش، آرایه پردازی ادبی، اهمیت بسیاری دارد به شرطی که معنا، فدای لفظ نشود و اولویت ها رعایت شوند.
7. سروش، گرایش زیادی دارد به چند بُعدی و تفسیر پذیر بودن و در این راه، ترفندهایی به کار می بَرد همچون:
ایهام، پایان باز و....
8. سروش، گونه ای ویژه و توانمند است که امتیازاتی از قالب ها و گونه های دیگر به ارث برده و تا اندازه ی قابل توجهی، جامع امتیازات مُسَمّط، دوبیتی، رباعی، سه گانی، پریسکه، هایکو، نیمایی و سپید است.
9. سروش، گونه ای از شعر پیشرو (آمیخته ای از شعر سنتی و شعر نو، با تکیه بر ویژگی های بومی) است
و با توجه به بومی گراییِ پسامدرنِ خود، با مکتب ادبی نورگرایی، همخوانی دارد.


1