چگونه سروش بسراییم؟ (قسمت 1)چگونه سروش بسراییم؟ (قسمت 1) پیش از بیان رهنمودهایی عملی برای سرایش سروش، لازم است به معرفی این گونه ی شعری بپردازیم؟ شاید شما هم بطور نِسبی با شعر سروش، آشنا باشید و آن را شعری بدانید با مصراع هایی همقافیه که مصراع واره ی پایانی اش بصورت کوتاه تر می آید (مانند این سروش: صحبت از عشق بود و دیگر هیچ عشق، دل می ربود و دیگر هیچ جان از او می سرود و دیگر هیچ کاش می شد!) اگر شعر سروش را این طور تعریف می کنید، لازم به عرض است که تنها به زیرگونه ای از گونه ی شعری سروش، توجه نموده اید اما سروش، گونه ای شعری با تنوع پذیری فراوان و در نتیجه، زیرگونه هایی بسیار است. به دلیل تنوع پذیری فراوانی که در گونه ی سروش هست، ارائه ی تعریفی جامع و مانع از آن، قدری مشکل است و ما، سروش را این طور تعریف می کنیم: "سروش، گونه ای شعری است در اصل برای سرایش کوتاه که در لَخت پایانی خود، کوبش یا برجستگی دارد و این کوبش هم از راه شباهت زدایی(همانندگریزی) به دست می آید."
|