شعرناب

زیباترین زن دنیا

همیشه و هروقت که نگاهم میکرد این جمله ورد زبونش بود:
تو زیباترین زنی هستی که توی دنیا وجود داره
واقعا چهره محشری نداشتم
نه چشمای رنگی داشتم
نه پوست روشنو موهای بور
چهره ی خیلی معمولی داشتم
یه روز که باهم به کافه رفتیم ، دوباره همون جمله رو تکرار کرد:
تو زیبا ترین زن دنیایی
بهش گفتم چرا همش این جمله رو تکرار میکنی
چرا بهم جمله های واقعی تری نمیگی!
من واقعا زیبا ترین زن دنیا نیستم!!!
مثلا همین میز بغل به چشمای درشت اون خانوم نگاه کن
ممکنه هر کسی رو به خودش جذب کنه شاید بشه گفت اون زیبا ترین زنه دنیاست
اما من نه!
با تردید و چشمای بی تفاوت به اون زن نگاه کردو دوباره چشماشو خیره کرد به من و گفت:
به نظر من زیبا ترین زن دنیا زنیه که شعر شده باشه
و تو تنها زنی بودی که شعر شدی...
_بخشی از رمان من دیوانه نبودم_
سحرغزانی
پ.ن: واقعا هم زنانی که شعر شدند به طور حسادت بر انگیزی زیبا هستند...


2