کاشیادم می آید پیشتر ها وقتی به کسی گلی هدیه میدادیم طرف با کلی ذوق و ادا می گفت : گل باشی اما عمرت مثل گل نباشه ...این روزها اما انگار عمر آدم ها به کسری از ثانیه بدل می شود، به عمر گلی امروز دوباره بعد از کلی تأخیر باران بارید انگارباز پیامبری از کنار خانه ما رد شدانگار به اشارتی خاک روی لباس هایمان را تکانید بعد حس کردم قلب ها را از زیر لباس هامان دیدیم پر از درد پر از انتظار ..کاش تکه ای از آسمان در دستم بودتا دشتی به وسعت آنچه تصورش را بکنی پر از گل بکارم قسمتی از قلبم را میان گلبرگ هایش بگذارم شاید عمر گل به عشق باران به معجزه ی پیامبری زیاد شود تا هزار گنجشک عاشق دوباره از سر انگشتان هر گل هزار آوازی را که در گلوشان جامانده به آدم ها ببخشند
|