شعرناب

بهرام کاشانی راد

بهرام کاشانی راد
بهرام کاشانی راد، فرزند اسماعیل و معصومه بیگم(شیرنگی)؛ شاعر، شطرنج.باز و فعال فرهنگی ایرانی، در ۲۲ تیر ماه ۱۳۲۰ در محله آلوچه باغ گرگان زاده شد.
سال آخر دبیرستان را در دبیرستان مروی تهران گذراند و دیپلم خود را در سال ۱۳۳۹ گرفت، و همان سال در تهران مقام نخست مسابقات شطرنج پایتخت را به دست آورد.
با اتمام تحصیلات متوسطه به استخدام شرکت ملی نفت درآمد. با شرکت در کنکور سراسری سال ۱۳۵۶ در رشته اقتصاد دانشگاه تهران پذیرفته شد اما با پیروزی انقلاب اسلامی و مواجهه با تعطیلی دانشگاه‌ها ناشی از انقلاب فرهنگی از ادامه تحصیل باز ماند و متأهل گردید.
او به چهار زبان خارجه تسلط کامل داشت.
در اواخر عمر به مرض قند مبتلا و عمل جراحی قلب باز نیز انجام داد و سرانجام در مهر ماه سال ۱۳۸۹ بر اثر سکته قلبی در محله سردار جنگل تهران درگذشت. از او یک فرزند دختر و یک فرزند پسر به نام بردیا برجای مانده است.
برادر کوچکش، زنده یاد حسینعلی کاشانی راد نیز همچون او، شاعر و شطرنج باز معروفی بود.
متأسفانه از مجموعه اشعار زنده یاد بهرام کاشانی راد، چیز چندانی به جای نمانده است.
- نمونه شعر:
(۱)
همیشه‌های آفتاب
... و آفتاب بود
که گرمی‌اش یک روز
به ذره‌های وجودم، حرارتی بخشید
و من گمان کردم
که غنچه‌ای که شکفت
همیشه می‌خندد
و عشق – این افسون –
که در تراکم یک قلب خسته می‌بندد
و شکل می‌گیرد
هیشه می‌ماند.
... و من ندانستم
چگونه گل پژمرد؟
و آفتاب
چگونه پشت افق‌ها ز دیده پنهان گشت
... و من غروب غم انگیزی
به جاودانگی آفتاب خندیدیم.
(۲)
شب
خورشید چهره‌ات را
شب گیسوان تو
پنهان نموده است.
از لابلای این تاریک،
در جستجوی کوکب چشمان روشنت
چشمان من
هراسان،
هر سوی می‌دوند.
جمع‌آوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
•••••••••
منابع
نت


1