در غم رفتن زمستانزمستان سلامم بوی خداحافظی ات را میدهد.دلم از رفتنت تنگ میشود.ای کاش بعضی ها قدر بودنت را بیشتر حس میکردند.عشقت برفت و سرمای گرمت را قدر ندانستند.ای کاش طعم ان شومینه ات را با کولر گازی عوض نمی کردند ای زمستان بسرای ترانه ای در نبودنت .تا نامت را تا سال دیگر حفظ خواهم کنم .زمستان میدانم که هر کاری هم می کنم میروی .ولی اگر تو نبودی بهار هم نبود.خیسی گونه هایت را بر طبیعت حس می کنم خداحافظ ای طعم گرم سردی که شکوه عجیبی به نامت داده است.خداحافظ زمستان ....
|